خدایا!... خودت گفتی:
خدایا!... خودت گفتی:
«بخوانید مرا تا اجابتکنم شما را»! من تو را میخوانم!
اما نه با زبانی که آلودهاست و دستهایی که غبار گرفته!
تو را با نام کسی میخوانم که حنایَش پیش تو خیلی رنگدارد!
من با اهلبیت به تو میرسم... با امام زمانم!
چه زیباست راهی که او به من نشاندهد!
جادهی خوشبختی، از محلهی اهلبیت میگذرد!...
سلام ای سوارِ جادهی خوشبختی!
«بخوانید مرا تا اجابتکنم شما را»! من تو را میخوانم!
اما نه با زبانی که آلودهاست و دستهایی که غبار گرفته!
تو را با نام کسی میخوانم که حنایَش پیش تو خیلی رنگدارد!
من با اهلبیت به تو میرسم... با امام زمانم!
چه زیباست راهی که او به من نشاندهد!
جادهی خوشبختی، از محلهی اهلبیت میگذرد!...
سلام ای سوارِ جادهی خوشبختی!
۳۱۰
۱۰ مهر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.