معرفی کتاب بازی دوستانه📗
#معرفی_کتاب #بازی_دوستانه📗
او همیشه خود را به دور از جمعیت نگه میداشت ... آنجا ، به دور از نرده ها ، دور از دسترس ما . با نگاهی تب دار و دست به سینه ، حتی بیشتر از دست به سینه ، با دست های بسته ، قفل شده در هم . گویی سردش بود یا دردی در شکم حس میکرد . انگار به خودش می چسبید تا نیفتد .
#آنا_گاوالدا
او همیشه خود را به دور از جمعیت نگه میداشت ... آنجا ، به دور از نرده ها ، دور از دسترس ما . با نگاهی تب دار و دست به سینه ، حتی بیشتر از دست به سینه ، با دست های بسته ، قفل شده در هم . گویی سردش بود یا دردی در شکم حس میکرد . انگار به خودش می چسبید تا نیفتد .
#آنا_گاوالدا
۲۲۱
۰۱ اردیبهشت ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.