حکایت حاکم : چرا مساله دشمن را آنچنان که باید و شاید جدی
#حکایت حاکم : چرا مساله دشمن را آنچنان که باید و شاید جدی نمی گیرید و نگرانی لازم را در مردم ایجاد نمی کنید!!
وزیر: کدام دشمن!!؟؟
حاکم :مردک الاغ، اگر دشمن موجود بود که کار ما به این سختی نمی شد؛ دشمن را باید خلق کنیم، تولید کنیم، آن هم تولید متنوع و رنگارنگ و انبوه...
دشمن یعنی کسی که شما می توانید همهی ضعف ها و کم کاری هایتان را بر گردن او بیندازید!!
دشمن یعنی چیزی که شما می توانید مردم را با آن بترسانید تا ناگزیر به آغوش شما پناه بگیرند!!
دشمن یعنی کسی که اگر کاری کردید با وجود او مهمتر جلوه اش بدهید و اگر نکردید او را مقصر جلوه کنید!!
دشمن یعنی کسی که وقت و بی وقت به او فحش دهید بی آنکه جواب فحش بشنوید!!
دشمن یعنی کسی که حواس مردم را پرت او کنید تا هوس نکنند که از شما چیزی بخواهند!
وزیر: کدام دشمن!!؟؟
حاکم :مردک الاغ، اگر دشمن موجود بود که کار ما به این سختی نمی شد؛ دشمن را باید خلق کنیم، تولید کنیم، آن هم تولید متنوع و رنگارنگ و انبوه...
دشمن یعنی کسی که شما می توانید همهی ضعف ها و کم کاری هایتان را بر گردن او بیندازید!!
دشمن یعنی چیزی که شما می توانید مردم را با آن بترسانید تا ناگزیر به آغوش شما پناه بگیرند!!
دشمن یعنی کسی که اگر کاری کردید با وجود او مهمتر جلوه اش بدهید و اگر نکردید او را مقصر جلوه کنید!!
دشمن یعنی کسی که وقت و بی وقت به او فحش دهید بی آنکه جواب فحش بشنوید!!
دشمن یعنی کسی که حواس مردم را پرت او کنید تا هوس نکنند که از شما چیزی بخواهند!
۱.۶k
۲۸ خرداد ۱۳۹۹