وقتی حالت بده و نمیگی و رو استیج حالت بد میشه
وقتی حالت بده و نمیگی و رو استیج حالت بد میشه:
#تکپارتی
ویو ا/ت
امروز باید برای اجرای روی استیج میرفتم با اعضا
از قبل سرما خورده بودم و حالم خوب نبود ولی
نباید چیزی میگفتم و امید آرمی و اعضا رو میگرفتم
پس هیچی نگفتم و رفتم رو استیج...
با دیدن آرمی های پر ذوق خوشحال شدم و مریضی
یادم رفت...
داشتم آهنگ رو میخوندم ولی حس سرگیجگی داشتم...
ثانیه ای بعد شوگا اومد و آهنگ جای من خوند...
اون تیکه مال من بود چرا اومد؟
ولی خوب بهتر بود چون حالم خوب. نبود تیکه ای که
مال من بود رو خوند و اومد پیشم انگار فهمیده بود حالم
خوب نیست
به نامجون گفت و نامجون هم به مجری اطلاع داد
ولی مجری گفت نمیتونه کاری کنه چون این اجرا زندس
منم مجبور شدم تحمل کنم...
دوباره تیکه از آهنگ رسید به من...
رفتم تا شروع کنم که یدفعه سرم گیج رفت و نزدیک بود
بیوفتم زمین که جیمین اومد و از دستام گرفت
و نزاشت بیوفتم... منم برای اینکه آرمی ها نفهمن
توی بغل جیمین شروع کردم به خوندن که جیمین هم با من
همراهی میکرد...
دیگه نزدیکاری تموم شدن بود...
ولی دقیقا همون دقیقه 90 زدم به جدول...
بیهوش شدم و سیاهی... ( رو استیج)
وقتی بیدار شدم تو بیمارستان بودم..
سریع گوشی رو برداشتم و اجرای زنده رو دیدم..
همه جاش خوب بود ولی آخرش رو خراب کردم وای..
نامجون: ا/ت بلخره بیدار شدی؟ اشکال ندارع اتفاق میوفته
یکدفعه کوک و ته با دسته گل اومدن تو اتاق
تهکوک: اع ا/ت بیدار شدیییییی ( اومدن بغلت کردن)
شوگا: ا/ت باید بهمون میگفتی خیلی نگران شدیم
جیمین: راس میگههه نزدیک بود بیهوش بشی که شدی🗿💔
جیهوپ: ( ایشون در حال عر زدنه😂)
نامجون: جیهوپ بسه دیگه ا/ت حالش خوبه بقیه هم ساکت
جین: ا/ت بیدار شدییی؟ بیا برات غذا درست کردم
و همه باهم نشستن و غذای حین رو خوردن و به خوشی
زندگی کردن...
پایان
#مالک_سارا
#تکپارتی
ویو ا/ت
امروز باید برای اجرای روی استیج میرفتم با اعضا
از قبل سرما خورده بودم و حالم خوب نبود ولی
نباید چیزی میگفتم و امید آرمی و اعضا رو میگرفتم
پس هیچی نگفتم و رفتم رو استیج...
با دیدن آرمی های پر ذوق خوشحال شدم و مریضی
یادم رفت...
داشتم آهنگ رو میخوندم ولی حس سرگیجگی داشتم...
ثانیه ای بعد شوگا اومد و آهنگ جای من خوند...
اون تیکه مال من بود چرا اومد؟
ولی خوب بهتر بود چون حالم خوب. نبود تیکه ای که
مال من بود رو خوند و اومد پیشم انگار فهمیده بود حالم
خوب نیست
به نامجون گفت و نامجون هم به مجری اطلاع داد
ولی مجری گفت نمیتونه کاری کنه چون این اجرا زندس
منم مجبور شدم تحمل کنم...
دوباره تیکه از آهنگ رسید به من...
رفتم تا شروع کنم که یدفعه سرم گیج رفت و نزدیک بود
بیوفتم زمین که جیمین اومد و از دستام گرفت
و نزاشت بیوفتم... منم برای اینکه آرمی ها نفهمن
توی بغل جیمین شروع کردم به خوندن که جیمین هم با من
همراهی میکرد...
دیگه نزدیکاری تموم شدن بود...
ولی دقیقا همون دقیقه 90 زدم به جدول...
بیهوش شدم و سیاهی... ( رو استیج)
وقتی بیدار شدم تو بیمارستان بودم..
سریع گوشی رو برداشتم و اجرای زنده رو دیدم..
همه جاش خوب بود ولی آخرش رو خراب کردم وای..
نامجون: ا/ت بلخره بیدار شدی؟ اشکال ندارع اتفاق میوفته
یکدفعه کوک و ته با دسته گل اومدن تو اتاق
تهکوک: اع ا/ت بیدار شدیییییی ( اومدن بغلت کردن)
شوگا: ا/ت باید بهمون میگفتی خیلی نگران شدیم
جیمین: راس میگههه نزدیک بود بیهوش بشی که شدی🗿💔
جیهوپ: ( ایشون در حال عر زدنه😂)
نامجون: جیهوپ بسه دیگه ا/ت حالش خوبه بقیه هم ساکت
جین: ا/ت بیدار شدییی؟ بیا برات غذا درست کردم
و همه باهم نشستن و غذای حین رو خوردن و به خوشی
زندگی کردن...
پایان
#مالک_سارا
- ۳.۴k
- ۰۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط