یادداشتی کوتاه درباره کتاب من زنده ام و ارمیا

یادداشتی کوتاه درباره کتاب "من زنده ام" و "ارمیا
جمعه بعدازظهر_تیرماه 95
76 صفحه پایانی کتاب ارمیا رو خوندم.
فوق العاده بود
این بار هم جمله ای ک بارها و بارها شنیده بودم رو به نوعی کاملا متفاوت حس کردم
اولین بار وقتی کتاب #من_زنده_ام رو میخوندم با اینکه چندین بار از تلویزیون جمله خرمشهر آزاد شد رو شنیده بودم ولی یه حس متفاوت رو تجربه کردم وقتی معصومه آباد و دخترایی ک مدت ها اسیر بودن و هیچ اطلاعی از اوضاع بیرون زندان نداشتن به نحو خیلی عجیبی، لای سبزی هایی ک اسرای مرد براشون فرستاده بودن یه تیکه کاغذ کوچیک پیدا میکنن ک روش نوشته بود "خرمشهر آزاد شد"
بین اون همه مشکلاتی ک داشتن و باعث میشد گاهی کتاب رو ببندم و نتونم ادامه بدم، این خبر منو به وجد آورد.تا به حال اینقدر از این خبر خوشحال نشده بودم و این عرق خاص رو نسبت بهش نداشتم.
و بار دوم با خوندن کتاب #ارمیا
14 خرداد که میشه تلویزیون مدام خبر رحلت امام رو که گوینده خبر اعلام میکنه رو تکرار میکنه
و این بار وسط زندگی جنگلی ولی آروم ارمیا بعد از گذروندن سختی هایی مثل از دست دادن بهترین دوستش تو جنگ، یهو یه رادیو به دستش میرسه و همین ک رادیو روشن میشه پیام رحلت امام...
#انا_لله_و_انا_الیه_الراجعون
ماهیی که #دریا رو ازدست میده
خیلی دردناک بود خیلی....
دیدگاه ها (۲)

#معرفی_کتابعنوان کتاب:علم زورناشر:آرمانویسنده:کریستوفر سیمپس...

#معرفی کتابعنوان کتاب:راز رسانه(دفتر اول)ناشر:نشر معارفنویسن...

#معرفی_کتابعنوان کتاب:بیست افسانه ایرانیناشر:افقنویسنده:مصطف...

^___^

🐿   한   ✧   03:03 KST   🫧 باورم نمی‌شه که بعد از بردن دسانگ ...

سلام فندوقا 😁حالتون چطوره!؟اگر خوب نیست خب میگذره همچی[]..🙂💔...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط