در کاهدان گشتی که سوزن پس بگیری

در کاهدان گشتی که سوزن پس بگیری؟
از شعله‌های عشق خرمن پس بگیری؟

من کوه صبرم از تو اما آه کافی‌ست
تا در تمام سال بهمن پس بگیری

در کوره‌‌ی خودسوزی من ضربه‌ها خورد
تا جای دل یک تکه آهن پس بگیری

تو می‌توانی پنجره فولاد باشی
باید خودت را از تبرزن پس بگیری

من ریشه‌هایم در سراب عشق خشکید
چیزی ندارم تا تو از من پس بگیری
دیدگاه ها (۱)

هیچ کدام از انهایی که همسرت را با انها مقایسه می کنی ، هنوز ...

روزی گنجشکها را رنگ میکردند وجای ِ قناری می فروختــــند ...ا...

*محبت زیادی همیشه آدمها را خراب می کند ؛ گاهی آدمها می روند ...

بی عشق و محبت نتوان زیست ولیکن یک دل دو محبت نپذیرد قلبی که ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط