وقت دستهایت را م گیرم در رگهایم

وقتۍ #دستهایت را مۍ گیرم در رگهایم
عطر وبوۍ جارۍ مۍ شودوقتۍ بغل میگیرمت
از تنم بغل بغل #ترانہ مۍ ریزد
ومن یقین دارم مثل دونفرکہ شکل #خداحافظۍ
هستند
وقتۍ با هم بہ آخرین #بوسہ فکر میکنیم
خدا از فاصلہ ها
مۍ نشیند براۍ #عشقمان گلپر دود مۍ کند
وان یکاد
میخواند
تا مبادا کہ مبادا کہ مبادا چشم کسۍ برایمان
شور بزند ...
دیدگاه ها (۱)

تقدیر من . . .سفربود . . . درعمق چشم هایت...چشمت خمار . . . ...

ﺑﻌﻀﻰ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﻫﺎ... ﻧﻪ ﻋﺎﺩﺗﺴﺖ ...

با زمزمه ی تواکنون رخت به گستره‌ی خوابی خواهم کشیدکه تنها رو...

در جواب سرد مهری های او بوسیدمشاز پیمبر خوانده ام نیکی کنم ج...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط