سناریو
#سناریو
#درخواستی
وقتی تو حموم رگت رو میزنی
نامی:*میاد تو و بغلت میکنه میخواد ببرتت بیمارستان ولی اول لباس میپوشونه*
جین:دست مال میزاره رو رگت و بهت میگه بلند شو لباس بپوش بریم بیمارستان*
شوگا:*بچم به هیچ جات نگا نمیکنه بغیر از صورتت فقط میارتت بیرون و رگت رو پانسمان میکنه*
جیهوپ:سانشاین ؟ *زنگ میزنه آمبولانس بیاد تا بیاد ی چیزی میپوشونه بهت*
جیمین:*بغلت میکنه و به مامان و بابات میگه بیاد چون نمیتونه بهت دست بزنه تا بیان دستت رو پانسمان میکنه و بعد میبره بیمارستان*
ته:*ی کت و شوال برمیداره و دستمال میزاره رو دستت که خونش کم شه بعد میبره ماشین و با ماشین میبره بیمارستان *
کوک:*نمیدونه چیکار کنه بخاطر همین هم به آمبولانس زنگ میزنه هم مادر و پدرت خودشم تو این مدت گریه میکنه*
#درخواستی
وقتی تو حموم رگت رو میزنی
نامی:*میاد تو و بغلت میکنه میخواد ببرتت بیمارستان ولی اول لباس میپوشونه*
جین:دست مال میزاره رو رگت و بهت میگه بلند شو لباس بپوش بریم بیمارستان*
شوگا:*بچم به هیچ جات نگا نمیکنه بغیر از صورتت فقط میارتت بیرون و رگت رو پانسمان میکنه*
جیهوپ:سانشاین ؟ *زنگ میزنه آمبولانس بیاد تا بیاد ی چیزی میپوشونه بهت*
جیمین:*بغلت میکنه و به مامان و بابات میگه بیاد چون نمیتونه بهت دست بزنه تا بیان دستت رو پانسمان میکنه و بعد میبره بیمارستان*
ته:*ی کت و شوال برمیداره و دستمال میزاره رو دستت که خونش کم شه بعد میبره ماشین و با ماشین میبره بیمارستان *
کوک:*نمیدونه چیکار کنه بخاطر همین هم به آمبولانس زنگ میزنه هم مادر و پدرت خودشم تو این مدت گریه میکنه*
۱۴.۶k
۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.