سناریو توکیو رنجرز پارت ۲
《موضوع:شما داشتید موهاتونو اتو میکشیدید که یه دفعه اتو مو از دستتون در میره و میخوره به گردنتون و کبود میشه یعد شما با اونا میرید بیرون چون لباستون یقش گشاد بود کارکتر هام فکر میکن کسی با شما اهم اهم》
اول لایک کنید بعد بخونید
+اون
-شما
مایکی
+ا.ت میتونم بپرسم اگه دوسم نداشتی چرا بازیم دادی
-داری درباره چی حرف میزنی؟
+ا.ت خودتو نزن به اون راه من خبر دارم چی کار کردی که گردن ات کبودی
+دیگه هم با من حرف نزن
+*با بقضو لبخند*امید وارم خوش بخت بشین
ا.ت مایکی رو بغل کرد و همه چیز رو توضیح داد
مایکی هم قول داد دیگه این قد زود بهت شک نکنه
دراکن
+اگه میخواستی خیانت کنی چرا با من وارد رابطه شدی؟
-دراکن داری راجب چی حرف میزنی
+*نیشخند*یا من کورم یا تو خودتو به نفهمی زدی ا.ت
+*اشاره به گردن ات*معلومه دیشب بهت خوش گذشته
دیگه نمیخوام ببینمت
-وایسا دراکن*تعریف کردن کل ماجرا*وقت همین
بعد از این که دراکن دقت کرد متوجه شد راست میگی
برا همین بغل ات کرد و بعد اعذرخواهی کرد
باجی
باجی تیکه عصبی گرفت:ا.ت نمیدونم...نمیدونم چرا از اول بهم نگفتی میخوایی بازیم بدی
-باجی چی داری میگی؟
*دوتا دستای ا.ت رو گرفت چسبوند به دیوار و جای سوختگی رو با دستش محکم فشار داد*
ا.ت شروع به گریه کرد
-باجی خیلی بدی...چرا جایی که ساخته بو فشار میدی...خیلی میسوزه...ولم کن من دیگه...اییییی
باجی که متوجه موضوع شد و دید که از جای سوختگی داره خون میاد ا.ت رو محکم بغل کرد و عذرخواهی کرد بعد اش اون زخم رو برات زد عفونی کرد و بست
چیفویو
+ا.ت چان چرا بازیم دادی*با بقض*
-چیفویو؟چی شده؟
+چیفویو اشاره به جای کبودی رو گردن ات کرد
-اوه این؟*توضیح دادن موضوع*آره وقت همین
+جدی؟
-اره
چیفویو بغل ات کرد و بعد با هم رفتید بستنی خوردید
کازوتورا
+اینا همش تخسیر مایکیه که تو منو ول کردی رفتی با یکی دیگه دوست شدی بعد شب رفتی خونشون...
-آرام برادر من آرام این وقت یه سوختگی هست
+نه بابا
ا.ت موضوع رو تعریف کرد
+ببخشید زود تصمیم گرفتم*بغل کردن*
-اشکال نداره
هاکای
هاکای به کبودی اشاره کرد:یعنی منو ول کردی رفتی یا یکی دیگه؟*با بغض*
-بهنظرت من کس دیگه ای رو میتونم بعد تو دوست داشته باشم؟اصلا آدم به این جذابی من چرا باید برم با یکی دیگه؟
+پس اون چیه؟
*تعریف کردن ماجرا*
+همین
-اره بابا همین
بعد هم رو بغل کردین
اول لایک کنید بعد بخونید
+اون
-شما
مایکی
+ا.ت میتونم بپرسم اگه دوسم نداشتی چرا بازیم دادی
-داری درباره چی حرف میزنی؟
+ا.ت خودتو نزن به اون راه من خبر دارم چی کار کردی که گردن ات کبودی
+دیگه هم با من حرف نزن
+*با بقضو لبخند*امید وارم خوش بخت بشین
ا.ت مایکی رو بغل کرد و همه چیز رو توضیح داد
مایکی هم قول داد دیگه این قد زود بهت شک نکنه
دراکن
+اگه میخواستی خیانت کنی چرا با من وارد رابطه شدی؟
-دراکن داری راجب چی حرف میزنی
+*نیشخند*یا من کورم یا تو خودتو به نفهمی زدی ا.ت
+*اشاره به گردن ات*معلومه دیشب بهت خوش گذشته
دیگه نمیخوام ببینمت
-وایسا دراکن*تعریف کردن کل ماجرا*وقت همین
بعد از این که دراکن دقت کرد متوجه شد راست میگی
برا همین بغل ات کرد و بعد اعذرخواهی کرد
باجی
باجی تیکه عصبی گرفت:ا.ت نمیدونم...نمیدونم چرا از اول بهم نگفتی میخوایی بازیم بدی
-باجی چی داری میگی؟
*دوتا دستای ا.ت رو گرفت چسبوند به دیوار و جای سوختگی رو با دستش محکم فشار داد*
ا.ت شروع به گریه کرد
-باجی خیلی بدی...چرا جایی که ساخته بو فشار میدی...خیلی میسوزه...ولم کن من دیگه...اییییی
باجی که متوجه موضوع شد و دید که از جای سوختگی داره خون میاد ا.ت رو محکم بغل کرد و عذرخواهی کرد بعد اش اون زخم رو برات زد عفونی کرد و بست
چیفویو
+ا.ت چان چرا بازیم دادی*با بقض*
-چیفویو؟چی شده؟
+چیفویو اشاره به جای کبودی رو گردن ات کرد
-اوه این؟*توضیح دادن موضوع*آره وقت همین
+جدی؟
-اره
چیفویو بغل ات کرد و بعد با هم رفتید بستنی خوردید
کازوتورا
+اینا همش تخسیر مایکیه که تو منو ول کردی رفتی با یکی دیگه دوست شدی بعد شب رفتی خونشون...
-آرام برادر من آرام این وقت یه سوختگی هست
+نه بابا
ا.ت موضوع رو تعریف کرد
+ببخشید زود تصمیم گرفتم*بغل کردن*
-اشکال نداره
هاکای
هاکای به کبودی اشاره کرد:یعنی منو ول کردی رفتی یا یکی دیگه؟*با بغض*
-بهنظرت من کس دیگه ای رو میتونم بعد تو دوست داشته باشم؟اصلا آدم به این جذابی من چرا باید برم با یکی دیگه؟
+پس اون چیه؟
*تعریف کردن ماجرا*
+همین
-اره بابا همین
بعد هم رو بغل کردین
۲.۱k
۲۴ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.