وقت ه ودک درونم

وقتے ڪه ڪودک درونم
در التهاب نبودنت
دچار سرخوردگے میشود
ترس و آشفتگے پنهان را
درمیان روح سرڪش و
ناآرامم رها میڪند
و به دنبال آعوشے امن میگردد
ڪه فراتر از حرف باشد و جانم را
تصاحب وبے هوا مرا بوسه باران
ڪند تا مرهمے بر لذت هاے نبرده ام
شود و در نبردے تن به تن مرا مغلوب
خویش سازد
دیدگاه ها (۳)

وقتے ڪسے رو به خودت وابستـه میڪنے عاشقـش میڪنی...در برابرش م...

دلتنگتم مثل خستگی بعد از خواب...

این روزها چقدر دلمآدم هایی را میخواهد که از جنس حرفهایشان با...

دیگــــر ...؟ تمـــام شـــدم .... در مَمنوعـــه هایــم ....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط