تک پارتی از تهی
ا.ت : ساعت چهار صبح بود که طبق معمول در حال دیدن سریالم بودم
که منتظر صحنه ی حساسه سریالم بودم(صحنه ی کیس) که یهو گوشیم خاموش شد
(درکت میکنم😂💔)
ا.ت : ف.اک اخه جای حساسش گوشیمو گزاشتم کنار روی تختم دراز کشیدم
فردا هم باید میرفتم دبیرستان از هم کلاسیام و اون دخترای زور گوی مدرسه متنفرم
چونکه پول دارن فکر میکنن میتونن برای بقیه قلدری کنن...........
دیگه کم کم چشمام داشت سیاهی میرفت
و به خواب فرو رفتم
صبح با صدای زنگ ساعت گوشیم بلند شدم و
چشمامو باز کردم
و دوباره روی تختم دراز کشیدم و
چشمامو بستم
و دوباره بلند شدم اخه چرا باید انقدر زود صبح شه من واقعا خوابم میاد (با داد)
رفتم صورتمو شستم و یونیفرممو پوشیدم..............
داشتم پیاده میرفتم دبیرستان که با صدای یک پسر به خودم اومدم
ته : سوار شو برسونمت
ت : لازم نیست خودم میرم
ته : لجبازی نکن دیرمون میشه هاا
دهنی کج کردم و سوار ماشین ته شدم
نصف بیشتر دخترای مدرسه روی ته کراش داشتن
رسیدیم و هردوتامون سریع دویدیم به سمت دره ورودی دقیق سر موقع رسیدیم
ته : شانس اوردیما
ا.ت : میشه دیگه باهام حرف نزنی؟
ته : مگه میشه با دوست دخترم حرف نزنم
ا.ت : چییی کی گفته من دوست دخترتم
دستمو گرفت و بردم توی یکی از کلاس های خالی.........
و لب هاش رو گزاشت روی لب هام اولش تعجب کردم ولی بعدش همراهیش کردم
بعد چند دقیقه لب هاش رو از لب هام جدا کرد
ته : الان دوست دخترمی فهمیدی
از توی کلاس خاج شدیم
ورفتیم و مدرسه رو پیچوندیم و رفتیم و خوش گزروندیم
که منتظر صحنه ی حساسه سریالم بودم(صحنه ی کیس) که یهو گوشیم خاموش شد
(درکت میکنم😂💔)
ا.ت : ف.اک اخه جای حساسش گوشیمو گزاشتم کنار روی تختم دراز کشیدم
فردا هم باید میرفتم دبیرستان از هم کلاسیام و اون دخترای زور گوی مدرسه متنفرم
چونکه پول دارن فکر میکنن میتونن برای بقیه قلدری کنن...........
دیگه کم کم چشمام داشت سیاهی میرفت
و به خواب فرو رفتم
صبح با صدای زنگ ساعت گوشیم بلند شدم و
چشمامو باز کردم
و دوباره روی تختم دراز کشیدم و
چشمامو بستم
و دوباره بلند شدم اخه چرا باید انقدر زود صبح شه من واقعا خوابم میاد (با داد)
رفتم صورتمو شستم و یونیفرممو پوشیدم..............
داشتم پیاده میرفتم دبیرستان که با صدای یک پسر به خودم اومدم
ته : سوار شو برسونمت
ت : لازم نیست خودم میرم
ته : لجبازی نکن دیرمون میشه هاا
دهنی کج کردم و سوار ماشین ته شدم
نصف بیشتر دخترای مدرسه روی ته کراش داشتن
رسیدیم و هردوتامون سریع دویدیم به سمت دره ورودی دقیق سر موقع رسیدیم
ته : شانس اوردیما
ا.ت : میشه دیگه باهام حرف نزنی؟
ته : مگه میشه با دوست دخترم حرف نزنم
ا.ت : چییی کی گفته من دوست دخترتم
دستمو گرفت و بردم توی یکی از کلاس های خالی.........
و لب هاش رو گزاشت روی لب هام اولش تعجب کردم ولی بعدش همراهیش کردم
بعد چند دقیقه لب هاش رو از لب هام جدا کرد
ته : الان دوست دخترمی فهمیدی
از توی کلاس خاج شدیم
ورفتیم و مدرسه رو پیچوندیم و رفتیم و خوش گزروندیم
۵۴.۹k
۰۵ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.