با یه حسرتی گفت

با یه حسرتی گفت :
خوشبختی ای که تو پرایدش بود ، تویِ هیچ بنزی جا نمی شد !

@dardeh_moshtarak
دیدگاه ها (۱)

تو،کدامین شطرنج باز ماهری کههر نگاهت،هزاران بار کیش و ماتم م...

یا درد و غمی که داده ای بازش گیریا جان و دلی که برده ای بازم...

برایش نوشتم:جانم!نفس میکشم هنوز وامیدی به زنده ماندنم هستبیا...

صبح آغاز شدآنگاه کهغزل خواندبرایمچشمت...Rafolin @POUCKLOGY

جمعه ای دیگر بدون تو دارد میگذرد نمی آیی عزیز زهرا ؟

ای کسی که این پیام رو می خونی؛ نمی دونم کجایی؛ نمی دونم چکار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط