ازم پرسید

☘️ازم پرسید:

،،چرا دوستش داری؟،،
نمیدونستم سوالشو چطور جواب بدم!؟
چیزهایی که من در وجودش میدیدم رو کسی دیگه نمیتونست ببینه!!
سبک نگرش و افکار من برای اون خیلی غریب بود!
هنوز توی افکارم دنبال جوابی که قانعش کنه میگشتم که گفت:
،، میدونی تو تافته جدا بافته ای؟،،
لبخندی زدم
من متفاوت نبودم
این دنیا بود که متفاوت بود!!
دنیایی که دل و زبون آدماش باهم فرق داشت، دنیایی که چشم و دست آدماش باهم فرق داشت!!!
هیچکی اونی نیست که ادعا میکنه
هیچکی اونی نیست که نشون میده!!!
وعلت تنهایی همه همینه!!☘️

❤️پ.ن:اگه کسی رو دوست داری بهش بگو...اگه نگفتی هم توی رفتارت نشون نده که دوستش داری...آدمه...سنگ که نیست... یهو دیدی نفسش بالا نیومد...مغز درگیرم بنویس ❤️

📝#آرام_نوشت☘️
#آرام_نوشت
#نوشته
#دلنوشته
دیدگاه ها (۰)

☘️سرش تازه بالا آمده بود نه آنقدرها که بتوان گفت همقد و قامت...

☘️ اگه فصلها نبودن؟دنیا چه یکنواخت وبی روح میشدقطعا فصل ها و...

☘️بی منت بزرگم کردبی منت عمرشو به پام ریختبی منت خوابشو زد ت...

☘️دیشب بهش گفتم:،، کاش به جای انسان بودن، یه درخت بودم..مثلا...

#درخواستی #سه_پارتیمثلث عشقی؟........ Part 1(معرفی شخصیت ها)...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط