دوست داشتنم را نمی گویم
دوست داشتنم را نمی گویم...
که بشنوی و فردا صبح گم شود میانِ تیترِ روزنامه ها و فریاد راننده های تاکسی!
من
آنقدر دوستت دارم که برایت چایِ تازه دم میکنم...
پیراهن های گلدارم را اتو میکنم برای آمدنت...
آنقدر دوستت دارم که رنگ چشم هایت را شعر میکنم
زمزمه میکنم در گوشِ گل ها
عطرشان را که نفس بکشی کافیست!
برایت کتابِ شعری میخرم
و یک رمان.
نه از آن پرفروش ها...
از آنها که زیاد گفته باشد دوستت دارم را...
که عینک را بنشانی بر بینی و با دقت بخوانی اش...!
دوست داشتنم را در کوچه باغ های شهر با تو قدم خواهم زد...!
تو چگونه می گویی دوستت دارم را؟!!!
#الهام_ولیزاده
که بشنوی و فردا صبح گم شود میانِ تیترِ روزنامه ها و فریاد راننده های تاکسی!
من
آنقدر دوستت دارم که برایت چایِ تازه دم میکنم...
پیراهن های گلدارم را اتو میکنم برای آمدنت...
آنقدر دوستت دارم که رنگ چشم هایت را شعر میکنم
زمزمه میکنم در گوشِ گل ها
عطرشان را که نفس بکشی کافیست!
برایت کتابِ شعری میخرم
و یک رمان.
نه از آن پرفروش ها...
از آنها که زیاد گفته باشد دوستت دارم را...
که عینک را بنشانی بر بینی و با دقت بخوانی اش...!
دوست داشتنم را در کوچه باغ های شهر با تو قدم خواهم زد...!
تو چگونه می گویی دوستت دارم را؟!!!
#الهام_ولیزاده
- ۱.۱k
- ۰۵ مهر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط