تو را لای کدامین دفتر عمرم بخشکانم؟
تو را لای کدامین دفتر عمرم بخشکانم؟
تو را کنج کدامین پاره قلبم... نمی دانم
من عادت کرده ام هر شب،غبار اشک هایم را
به روی هرچه باقی مانده است از تو ببارانم
عروس هرزه ی صهیون! عصا از گردنم بردار
که من موسی ترین پیغمبر سردرگریبانم
کجا قرآن نوشته یوسف از آن زن بدش آمد؟
که من عمریست از سرپیچی چشمم پشیمانم
زنم امشب کنار یک نفر غیر از خودم خوابید
و من باید خودم را در صدای او بخوابانم!
خدای چکمه پوش خیره بر اعصار یخبندان!
نترس از من،که من خود زاده سوز داغ پاییزم
تنم یخ بسته از سرمای آدم های دیواری
و دیوار است دیوار است دیوار است - تاوانم -
شنیدم دست باران قصد موهای تو را کرده
برایت چتر آوردم که باران را بسوزانم
دلم افسردگی مزمن یک کوه را دارد
غزل پیچم نکن بانو، که من یا تو...چه می دانم؟
تو را کنج کدامین پاره قلبم... نمی دانم
من عادت کرده ام هر شب،غبار اشک هایم را
به روی هرچه باقی مانده است از تو ببارانم
عروس هرزه ی صهیون! عصا از گردنم بردار
که من موسی ترین پیغمبر سردرگریبانم
کجا قرآن نوشته یوسف از آن زن بدش آمد؟
که من عمریست از سرپیچی چشمم پشیمانم
زنم امشب کنار یک نفر غیر از خودم خوابید
و من باید خودم را در صدای او بخوابانم!
خدای چکمه پوش خیره بر اعصار یخبندان!
نترس از من،که من خود زاده سوز داغ پاییزم
تنم یخ بسته از سرمای آدم های دیواری
و دیوار است دیوار است دیوار است - تاوانم -
شنیدم دست باران قصد موهای تو را کرده
برایت چتر آوردم که باران را بسوزانم
دلم افسردگی مزمن یک کوه را دارد
غزل پیچم نکن بانو، که من یا تو...چه می دانم؟
۱.۳k
۲۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.