مادربزرگ همیشه میگفت

مادربزرگ همیشه می‌گفت :
دردِ تن یک جا نمی‌ماند،
کلیه می‌زند به کمر،
کمر می‌زند به پا،
پا می‌زند به قلب، می‌گفت درد هی توی تنت تقسیم می‌شود ...!
اما درد روح، قُلمبه می‌شود یک جا امانت را می‌بُرَد !
هرکسی هم که از راه برسد و بپرسد چه مرگت است ؟
فقط می‌شود دستت را روی زانو و کمرت بگذاری و ناله کنی که تیر می‌کشد ...
درد روح را نمی‌شود نشان کسی داد
دیدگاه ها (۴)

فرزندم دنیا را دیدم،خوشحالم هیچ وقت ب دنیا نمی آیی...

خوب نگام کن قراره خاطره شم

‏هرکسی یجوری میره ، ‏یکی میره و گاهی یادش باعث میشه تلخ لبخن...

‏خیال داشتنت داستان همون آدم مسته که میخواد ستاره هارو با دس...

با یتیمی بزرگ شدم درد فقر را نشنیده ام ،لمس کردم.پیامبر اکرم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط