شب که از راه رسد
شب که از راه رسد
نقش این دایرهی مینایی
همهی خستگیش را به تنم میریزد
همه تن خسته ز پرگارِ زمان
آسمان خیره به من
دست لرزان نسیم
سایه ای بر تن ابر
قلم ِ سِحر زمین
موجی از رنگ سیاه
ریخته بر پیکر شهر
باید ازظلمت شب
تا رسیدن به فروغ
پلی از عاطفه بست
علف هرز نفاق
ُرسته در باغچۀ خانۀ دل
داس تدبیر ُکجاست؟
که بیاید بزند ریشۀ کین
من به یک معجزه می اندیشم
که دهد ریشۀ اندیشه ما
هدیه ای ناب تر از
گل احسان خدا
من به یک معجزه می اندیشم
که بکارد دستی
تخم ایمان به صداقت ها را
در دل آدمها
گل دهد
سرخ ترین باور عشق
که شود
اوج معراجِ دعا..
نقش این دایرهی مینایی
همهی خستگیش را به تنم میریزد
همه تن خسته ز پرگارِ زمان
آسمان خیره به من
دست لرزان نسیم
سایه ای بر تن ابر
قلم ِ سِحر زمین
موجی از رنگ سیاه
ریخته بر پیکر شهر
باید ازظلمت شب
تا رسیدن به فروغ
پلی از عاطفه بست
علف هرز نفاق
ُرسته در باغچۀ خانۀ دل
داس تدبیر ُکجاست؟
که بیاید بزند ریشۀ کین
من به یک معجزه می اندیشم
که دهد ریشۀ اندیشه ما
هدیه ای ناب تر از
گل احسان خدا
من به یک معجزه می اندیشم
که بکارد دستی
تخم ایمان به صداقت ها را
در دل آدمها
گل دهد
سرخ ترین باور عشق
که شود
اوج معراجِ دعا..
۸۰۶
۲۰ آذر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱۴۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.