part7
part7
ات:خب بگو ببینم
جونگ کوک: ببین یه حسی هس
ات:جاااان حس!!!
جونگ کوک:اره خب راستش
ات:هیسسسس من باید برم
جونگ کوک:اتتتتتت ولی
ویو ات
از اونجا در اومدم و برگشتم خونه و تکالیف رو انجام دادم ولی شب خوابم نبرد
پرش زمانی به صبح مدرسه
ات:سلام هوسو
هوسو:اتتت سلام چطوری یه چیزایی شنیدم دختر دیروز چی شد
ات:ممنونم هیچی بابا جونگ کوک منو به کمیک فروشی دعوت کرد رفتم گف حس هس بعد من تعجب کردم بعد که راستش من بهت همین که میخواست بگه من پاشدم رفتم از اونجا
هوسو:واییی باورم نمیشه جونگ کوک برای اولین بار از یه دختر خوشش اومده و خواسته اعتراف کنه
ات:اه ولش ولی شب خوابم نبرد یعنی از من خوشش اومده؟!
ات:خب بگو ببینم
جونگ کوک: ببین یه حسی هس
ات:جاااان حس!!!
جونگ کوک:اره خب راستش
ات:هیسسسس من باید برم
جونگ کوک:اتتتتتت ولی
ویو ات
از اونجا در اومدم و برگشتم خونه و تکالیف رو انجام دادم ولی شب خوابم نبرد
پرش زمانی به صبح مدرسه
ات:سلام هوسو
هوسو:اتتت سلام چطوری یه چیزایی شنیدم دختر دیروز چی شد
ات:ممنونم هیچی بابا جونگ کوک منو به کمیک فروشی دعوت کرد رفتم گف حس هس بعد من تعجب کردم بعد که راستش من بهت همین که میخواست بگه من پاشدم رفتم از اونجا
هوسو:واییی باورم نمیشه جونگ کوک برای اولین بار از یه دختر خوشش اومده و خواسته اعتراف کنه
ات:اه ولش ولی شب خوابم نبرد یعنی از من خوشش اومده؟!
۳.۵k
۱۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.