پدربزرگ من... چیز زیادی ازش یادم نمیاد جز اینکه شطرنج باز
پدربزرگ من... چیز زیادی ازش یادم نمیاد جز اینکه شطرنج بازی کردن رو بهم یاد داد. هر بار که بازیمون تموم میشد و مهره ها رو توی جعبهش میذاشتیم، یه چیز بهم میگفت، هنوز صدای آرومش تو گوشمه:" میبینی کرول! زندگی مثل شطرنجه، وقتی بازی تموم میشه همه مهره ها، پیاده ها، شاه ها و وزیرها همه به یک جعبه برمیگردن."
#اروین_د_یالوم | دروغگویی روی مبل
#اروین_د_یالوم | دروغگویی روی مبل
۳.۱k
۳۱ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.