عاشقی کن که هنر نیست به تن بالیدن

عاشقی کن! که هنر نیست به تن بالیدن
از هر آغوش به آغوش دگر غلتیدن.
هنر این است: در این شهرِ پُر از دلبرکان
"یک نفر" یافتن و دل زِ "یکی" دزدیدن
جایِ بوسیدنِ لب های هزاران شیرین
لبِ شیرین "یکی" را همه شب بوسیدن
چشم بر هر که جز "او" روی نماید بستن
از همه ماهرُخان روی "یکی" را دیدن<
اشهدِ "حسِ تنوع طلبی" را خواندن.
هر بساطِ هوس و وسوسه را بر چیدن
معنیِ "عشق" اگر می طلبی جز این نیست
دل "یکی" هست، و باید به "یکی" بخشیدن
دیدگاه ها (۱)

مشکلی در زندگی ام پیش امداز همه عالم و آدم دلم‌ گرفته بودبه ...

‌🌸 ممنونم که با دقت مطالعه میکنید🌸 ‌#هو_الرحمان‌⬅ ‌عجیب نیست...

اسفند را دلتنکانی کنیدبه دلتان چوب بزنید که ببینید از کجایش ...

به یک کرشمه که نرگس به خودفروشی کردفریب چشم تو صد فتنه در جه...

حمزه فلاح

✍️ غیرت، تعصب، دیانت، وطن دوستی، نجابت، شرافت، جوانمردی، انص...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط