رمان فرشته و شیطان
#رمان_فرشته_و_شیطان
#پارت5
ویو یو جونگ
ــ هانا هانا اون اون پسره وای
هانا: یو جونگ چته درست بگو نمیفهم چی میگی
ــ اون پسر
هانا: کدوم
ــ همون که رو به روی دختره ی چندش ا/ت نشسته رنگ چشماش رنگ چشماش (نفس نفس با ترس) عوض شد شد قرمز
همون موقع ترسیدم و امدم
خیلی بد بود
هانا: حتما خیالاتی شدی
ــ تو هم باور نکردی 😭
ویو ا/ت
♡وای خدای من موهام چسبناک شده اوف
جیمین: بیا تا ی اتاق نشونم بدم هم حمام داره هم هم وسایل اریشی و سشوار و اتو مو و...
♡: ممنون
با جیمین رفتم که اتاق رو نشونم بده
جیمین: این جاست
♡: رفتم داخل
ابی رو موهام زدم بعد خشکش کردم و رفتم بیرون
جیمین: چه قدر خشکل شدی حتی خوشکل در از قبل
♡: ممنون ☺️
رفتم پایین باجیمین پیش جونگ کوک
جونگ کوک: چه خوشکل شدی
جیمین: خوشکل بود
♡:هی🙄
اهنگ پخش شد همه با دوست هاشون بلد شدن با رقص
جیمین و جونگ کوک نگاهی به هم کردن 👀
جیمین: میشه باهام برقصی
جونگ کوک بلد شد
جونگ کوک : اجازه میدی باهات برقصم
من مونده بودم که با کدوم برقصم 😓
من من
#پارت5
ویو یو جونگ
ــ هانا هانا اون اون پسره وای
هانا: یو جونگ چته درست بگو نمیفهم چی میگی
ــ اون پسر
هانا: کدوم
ــ همون که رو به روی دختره ی چندش ا/ت نشسته رنگ چشماش رنگ چشماش (نفس نفس با ترس) عوض شد شد قرمز
همون موقع ترسیدم و امدم
خیلی بد بود
هانا: حتما خیالاتی شدی
ــ تو هم باور نکردی 😭
ویو ا/ت
♡وای خدای من موهام چسبناک شده اوف
جیمین: بیا تا ی اتاق نشونم بدم هم حمام داره هم هم وسایل اریشی و سشوار و اتو مو و...
♡: ممنون
با جیمین رفتم که اتاق رو نشونم بده
جیمین: این جاست
♡: رفتم داخل
ابی رو موهام زدم بعد خشکش کردم و رفتم بیرون
جیمین: چه قدر خشکل شدی حتی خوشکل در از قبل
♡: ممنون ☺️
رفتم پایین باجیمین پیش جونگ کوک
جونگ کوک: چه خوشکل شدی
جیمین: خوشکل بود
♡:هی🙄
اهنگ پخش شد همه با دوست هاشون بلد شدن با رقص
جیمین و جونگ کوک نگاهی به هم کردن 👀
جیمین: میشه باهام برقصی
جونگ کوک بلد شد
جونگ کوک : اجازه میدی باهات برقصم
من مونده بودم که با کدوم برقصم 😓
من من
۲۳۹
۲۵ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.