p29
جیمین به پسری که پیش جیرال بود نگاه کرد و با تعجب به سمت پسر و جیرال قدم برداشت کیه دیگه
جیمین: جیرال....عزیزم این
جیرال:جیمین ببا داخل خونه هری تو هم بیا
همگی رفتن داخل
از زبان جیمین:
یدونه پسری بود که انگار ۲۹ فلان سالشه
شوگا:س سلام
جیمین:سلام و...علیک
شوگا:من شوگا هستم
جیمین:خوشبختم جیمینم پارک جیمین
کوک:منم جونگ کوک هستم جئون جونگ کوک
تهیونگ:کیم تهیونگ هستم
شوگا:خوشبختم
کوک و جیمین و ته ته:ماهم
میزی:خب که چی...مثلا اون سلام داد اسن سلام داد.... ایشششش....بابا
شوگا:جانم
کوک و ته و جیمین:بابااااااا
جی:اره پدرشه یعنی...پدر هردوتاشونه
میزی:بابایی....دلم شکلات میخواد
شوگا:خب هز کجا بیارم
هری:بابا منم شکلات میخوام...پیشت(به جی) شکلات داری خوشگله
جی:😐خیر
شوگا:برم بخرم بیام
میزی و هری:منم میام
شوگا:شماها چیزی میخواین؟
جی:😁عه... بلام بستنی میخلی؟
شوگا:باشه😂....خدافظ
جیمین:چه خبره جیرال
جی:خب ببین جیمین بابا یه زن گرفته اینم پسرشه اوناهم نوه زنه هستن یعنی من هم مادر ناتنی هم برادر ناتنی و همنوه ناتنی دارم(😐)
کوک:زنه اخلاقش چطوره؟
جی:نمیدونم...ولی انگار یکی از بدمزه هاس(منظور اونایی که مثل مادرشوهر هستن توضیحش سخته😐)
ته:اگه اذیتت کرد بیا پیشه خودم
جیمین:تهیونگی...پس مناینجا شلغمم
جی:راستی...جین کجاس
کوک:خب
ته:جین غیبش زده
کوک:تههههه
ته:خب حرف راسته دیگه
جی:یعنی چیییی جین غیبش زدههههه یا خدااااا بزنگم به یونییییی
کوک:یونی؟
جی:زنداداش گرامی
کوک:یونی...؟
جی:چیشد شک داری استاد جون
کوک:حرف دهنت رو بفهم
جی:اوک چرا دیگه چیز میکنی 😐
یونی:علو؟(زهر)
جی:جین اونجاس؟
یونی:من چه بدونم...مگه پیشت نیس؟
جی:اگه پیشم بود چرا بهت زنگ میزدم ؟
یونی:من من الان میام اونجا
(بعد چند مین)
زنگ خونه خورد
یونی:جینننن هربار که میزن......که با دیدن کوک همچی بهم زده میشه
کوک: یو یو یونی
یونی:کوک من
ته:بوی خیانت میاد
جی(به گوش ته)درواقع اون بوی دود قلب کوکه
ته:کاش توهم میفهمیدی(اروم)
کوک:توبهم خیانت کردی(با چشمای اشکی و قرمز)
جین:مرسی که فهمیدی چقدر اسکلمون کرده
کوک:ج جین
جین:منم امروز فهمیدم مگه نه جیرال
جی:اره اوپا
یونی:جین عزیزم
جین میاد پیش یونی که دنگ یه چکی میزنه
جین:باهام حرف نزن) (بچه ها این پارت نشد کیس بشه ولی پارت بعد یه کیس درخواستی داریم)
تا پارت بعد در امان باشین عاشقتونم👋👋👋
جیمین: جیرال....عزیزم این
جیرال:جیمین ببا داخل خونه هری تو هم بیا
همگی رفتن داخل
از زبان جیمین:
یدونه پسری بود که انگار ۲۹ فلان سالشه
شوگا:س سلام
جیمین:سلام و...علیک
شوگا:من شوگا هستم
جیمین:خوشبختم جیمینم پارک جیمین
کوک:منم جونگ کوک هستم جئون جونگ کوک
تهیونگ:کیم تهیونگ هستم
شوگا:خوشبختم
کوک و جیمین و ته ته:ماهم
میزی:خب که چی...مثلا اون سلام داد اسن سلام داد.... ایشششش....بابا
شوگا:جانم
کوک و ته و جیمین:بابااااااا
جی:اره پدرشه یعنی...پدر هردوتاشونه
میزی:بابایی....دلم شکلات میخواد
شوگا:خب هز کجا بیارم
هری:بابا منم شکلات میخوام...پیشت(به جی) شکلات داری خوشگله
جی:😐خیر
شوگا:برم بخرم بیام
میزی و هری:منم میام
شوگا:شماها چیزی میخواین؟
جی:😁عه... بلام بستنی میخلی؟
شوگا:باشه😂....خدافظ
جیمین:چه خبره جیرال
جی:خب ببین جیمین بابا یه زن گرفته اینم پسرشه اوناهم نوه زنه هستن یعنی من هم مادر ناتنی هم برادر ناتنی و همنوه ناتنی دارم(😐)
کوک:زنه اخلاقش چطوره؟
جی:نمیدونم...ولی انگار یکی از بدمزه هاس(منظور اونایی که مثل مادرشوهر هستن توضیحش سخته😐)
ته:اگه اذیتت کرد بیا پیشه خودم
جیمین:تهیونگی...پس مناینجا شلغمم
جی:راستی...جین کجاس
کوک:خب
ته:جین غیبش زده
کوک:تههههه
ته:خب حرف راسته دیگه
جی:یعنی چیییی جین غیبش زدههههه یا خدااااا بزنگم به یونییییی
کوک:یونی؟
جی:زنداداش گرامی
کوک:یونی...؟
جی:چیشد شک داری استاد جون
کوک:حرف دهنت رو بفهم
جی:اوک چرا دیگه چیز میکنی 😐
یونی:علو؟(زهر)
جی:جین اونجاس؟
یونی:من چه بدونم...مگه پیشت نیس؟
جی:اگه پیشم بود چرا بهت زنگ میزدم ؟
یونی:من من الان میام اونجا
(بعد چند مین)
زنگ خونه خورد
یونی:جینننن هربار که میزن......که با دیدن کوک همچی بهم زده میشه
کوک: یو یو یونی
یونی:کوک من
ته:بوی خیانت میاد
جی(به گوش ته)درواقع اون بوی دود قلب کوکه
ته:کاش توهم میفهمیدی(اروم)
کوک:توبهم خیانت کردی(با چشمای اشکی و قرمز)
جین:مرسی که فهمیدی چقدر اسکلمون کرده
کوک:ج جین
جین:منم امروز فهمیدم مگه نه جیرال
جی:اره اوپا
یونی:جین عزیزم
جین میاد پیش یونی که دنگ یه چکی میزنه
جین:باهام حرف نزن) (بچه ها این پارت نشد کیس بشه ولی پارت بعد یه کیس درخواستی داریم)
تا پارت بعد در امان باشین عاشقتونم👋👋👋
۲۸.۰k
۱۶ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.