دومین "سید الاسرای ایران" پس از "حاج سید علی اکبر ابوتراب
دومین "سید الاسرای ایران" پس از "حاج سید علی اکبر ابوترابی" که بود؟
نوزده شهریور پنجاه و نه، زمزمه هایی از حمله رژیم بعث به ایران به گوش میرسد و حمله صدام قریب الوقوع است، "حسین" بیست و هشت ساله ماموریت دارد تا روی نوار مرزی ایران و عراق به پرواز در آمده تا ضمن انجام یک مانور، گزارشی بصری از خطوط مرزی کشورمان کسب کند،
.
به ناگاه هواپیمای حسین و خود او، نیست میشود و از سرنوشت حسین خبری در دسترس نیست...(هنوز جنگی آغاز نشده و خبر شهادت یا مفقود الاثری او به اطلاع عموم می رسد)
.
جنگ آغاز می شود، حسین نیست، شیرمردان خمینی کبیر (ره) قله های عزت و غیرت را فتح میکنند، از حسین خبری نیست، عده ای آزاده به اسارت رژیم سفاک بعثی در می آیند،جنگ پایان می یابد، اسرا یکی پس از دیگری آزاد می شوند، همچنان خبری از حسین نیست و هیچ آزاده ای هم او را ندیده پس حسین شهید شده...حتی یک آزاده نیز او را ندیده است.
.
سال هفتاد و پنج؛
هشت سال از قطع نامه جنگ و شش سال از بازگشت تمامی آزادگان به میهن گذشته، دیگر نه اسیری نزد صدام مانده و نه جنگی برقرار است که ناگاه نامه ای مشکوک به ستاد آزادگان می رسد، سلام،
من حسین لشکری، زنده ام!!!!
.
گویا بعد از شانزده سال اسارت و انفرادی و شکنجه تازه به صلیب سرخ معرفی شده بود(که باز هم تا دوسال بعد از ثبت نام نزد عراق نگه داری شده و جمعاً هجده سال!!! اسارت)
.
صدام میخواست، با اعلام تاریخ اسارت حسین و ادعای این که حسین خط مرزی را شکسته و وارد حریم هوایی عراق شده بوده، واقعه را وارونه جلوه داده و بتواند ایران را عامل شروع جنگ و حمله به عراق معرفی کند، اما با وجود شکنجه های غیر انسانی و شدید،تطمیع از طریق پول و ثروت و مهاجرت و هر حربه دیگری که میتوانسته او را مجبور کند که به دروغ معترف به گذشتن از حریم هوایی کند، حال سرنوشت جنگ در دستان اوست و حسین سندی زنده برای حزب بعث است، ولی "سرلشکر #حسین_لشکری" هجده سال مقاومت و شکنجه را به جان خریده اما دروغی به زبان نیاورده اند،مدت اسارت و اختفای او چنان طولانی و به دور از اسرای هموطن بود، که در زمان آزادی لهجه عربی داشته و حتی ادای فارسی برخی از کلمات را به فراموشی سپرده بود..!!!
.
ایشان در سال هفتاد و هفت به میهن بازگشته و توسط لسان مبارک شخص مقام معظم رهبری (مدظله) لقب سیدالاسرا(دومین سید الاسرا) و همچنین درجه سرلشکری را دریافت می کنند. و پس از تحمل سال ها درد و عارضه های ناشی از شکنجه، در سال هشتاد و هشت به مقام شهادت نائل می شوند.
(با درود به روح بلند هر دو سید الاسرای عزیز میهن اسلامی عزیزمان) #باز_آی #خاکیان_خدایی
نوزده شهریور پنجاه و نه، زمزمه هایی از حمله رژیم بعث به ایران به گوش میرسد و حمله صدام قریب الوقوع است، "حسین" بیست و هشت ساله ماموریت دارد تا روی نوار مرزی ایران و عراق به پرواز در آمده تا ضمن انجام یک مانور، گزارشی بصری از خطوط مرزی کشورمان کسب کند،
.
به ناگاه هواپیمای حسین و خود او، نیست میشود و از سرنوشت حسین خبری در دسترس نیست...(هنوز جنگی آغاز نشده و خبر شهادت یا مفقود الاثری او به اطلاع عموم می رسد)
.
جنگ آغاز می شود، حسین نیست، شیرمردان خمینی کبیر (ره) قله های عزت و غیرت را فتح میکنند، از حسین خبری نیست، عده ای آزاده به اسارت رژیم سفاک بعثی در می آیند،جنگ پایان می یابد، اسرا یکی پس از دیگری آزاد می شوند، همچنان خبری از حسین نیست و هیچ آزاده ای هم او را ندیده پس حسین شهید شده...حتی یک آزاده نیز او را ندیده است.
.
سال هفتاد و پنج؛
هشت سال از قطع نامه جنگ و شش سال از بازگشت تمامی آزادگان به میهن گذشته، دیگر نه اسیری نزد صدام مانده و نه جنگی برقرار است که ناگاه نامه ای مشکوک به ستاد آزادگان می رسد، سلام،
من حسین لشکری، زنده ام!!!!
.
گویا بعد از شانزده سال اسارت و انفرادی و شکنجه تازه به صلیب سرخ معرفی شده بود(که باز هم تا دوسال بعد از ثبت نام نزد عراق نگه داری شده و جمعاً هجده سال!!! اسارت)
.
صدام میخواست، با اعلام تاریخ اسارت حسین و ادعای این که حسین خط مرزی را شکسته و وارد حریم هوایی عراق شده بوده، واقعه را وارونه جلوه داده و بتواند ایران را عامل شروع جنگ و حمله به عراق معرفی کند، اما با وجود شکنجه های غیر انسانی و شدید،تطمیع از طریق پول و ثروت و مهاجرت و هر حربه دیگری که میتوانسته او را مجبور کند که به دروغ معترف به گذشتن از حریم هوایی کند، حال سرنوشت جنگ در دستان اوست و حسین سندی زنده برای حزب بعث است، ولی "سرلشکر #حسین_لشکری" هجده سال مقاومت و شکنجه را به جان خریده اما دروغی به زبان نیاورده اند،مدت اسارت و اختفای او چنان طولانی و به دور از اسرای هموطن بود، که در زمان آزادی لهجه عربی داشته و حتی ادای فارسی برخی از کلمات را به فراموشی سپرده بود..!!!
.
ایشان در سال هفتاد و هفت به میهن بازگشته و توسط لسان مبارک شخص مقام معظم رهبری (مدظله) لقب سیدالاسرا(دومین سید الاسرا) و همچنین درجه سرلشکری را دریافت می کنند. و پس از تحمل سال ها درد و عارضه های ناشی از شکنجه، در سال هشتاد و هشت به مقام شهادت نائل می شوند.
(با درود به روح بلند هر دو سید الاسرای عزیز میهن اسلامی عزیزمان) #باز_آی #خاکیان_خدایی
۶.۳k
۱۵ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.