یاد رویت ببَرَد تلخی مِی از یادم
یاد رویت ببَرَد تلخی مِی از یادم
گر نباشد مدد عشقِ تو ، از خود سیرم...
قالی ام... "نقش و نگارم" همه از "سادگی" است
بس که "پا" خورده ام ، از "دست" خودم دلگیرم
آن چنان بعد تو مُردم که دگر فکر کنم
نَفَسِ هیچ مسیحی نکند تأثیرم...
یادم آمد ز شب وصل که با خود گفتم
هر چه حاجت به دلم هست ، ز دلبر گیرم
صبح هجر آمد و حسرت به دلم ماند ای دوست
باید از حلقه ی گیسوی تو دل برگیرم...
#سعید_مشکانی
گر نباشد مدد عشقِ تو ، از خود سیرم...
قالی ام... "نقش و نگارم" همه از "سادگی" است
بس که "پا" خورده ام ، از "دست" خودم دلگیرم
آن چنان بعد تو مُردم که دگر فکر کنم
نَفَسِ هیچ مسیحی نکند تأثیرم...
یادم آمد ز شب وصل که با خود گفتم
هر چه حاجت به دلم هست ، ز دلبر گیرم
صبح هجر آمد و حسرت به دلم ماند ای دوست
باید از حلقه ی گیسوی تو دل برگیرم...
#سعید_مشکانی
۶۶۲
۳۰ فروردین ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.