یاد رویت ببرد تلخی می از یادم

یاد رویت ببَرَد تلخی مِی از یادم
گر نباشد مدد عشقِ تو ، از خود سیرم...

قالی ام... "نقش و نگارم" همه از "سادگی" است
بس که "پا" خورده ام ، از "دست" خودم دلگیرم

آن چنان بعد تو مُردم که دگر فکر کنم
نَفَسِ هیچ مسیحی نکند تأثیرم...

یادم آمد ز شب وصل که با خود گفتم
هر چه حاجت به دلم هست ، ز دلبر گیرم

صبح هجر آمد و حسرت به دلم ماند ای دوست
باید از حلقه ی گیسوی تو دل برگیرم...


#سعید_مشکانی
دیدگاه ها (۲)

بهار دلکش رسید و دل بجا نباشد...

یکی از شجاعانه ترین تصمیماتی که در زندگی خود خواهید گرفت این...

این صورتش بهانه ستاو نور آسمان ستبگذر ز نقش و صورتجانش خوش ا...

آخرین مرحله ی عشق همین یک سخن است :بگذارید خدا کارِ خودش را ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط