🌱🍒 از خیال تو
🌱🍒_از خیال تو
می برم پناه به خلوت ِدار...
_پناه بر خدای رنگ و انکار!
_گره پشت گره
رج پشت رج
می کوبم رنج ها و نقش ها را
در تن ِ قالی افکار؛
یک نفس،بسیار!
_به صبح می رساند
خستگی
سلامم را
_خاطر ت دور گشته
از من؛چه خوب!
می شوم آزاد؛بیکار...
_پس تر می روم
می نشینم در آغوش دیوار
تا عشق کنم
از نقش ها و دار...
_آخ!!!
باز هم که این تویی!
در نهان ِ من بیدار...
_هنوز سرانگشتانم
تو را
از یاد نبرده اند؛انگار!🍒🌱
#افسانه_نجفی
می برم پناه به خلوت ِدار...
_پناه بر خدای رنگ و انکار!
_گره پشت گره
رج پشت رج
می کوبم رنج ها و نقش ها را
در تن ِ قالی افکار؛
یک نفس،بسیار!
_به صبح می رساند
خستگی
سلامم را
_خاطر ت دور گشته
از من؛چه خوب!
می شوم آزاد؛بیکار...
_پس تر می روم
می نشینم در آغوش دیوار
تا عشق کنم
از نقش ها و دار...
_آخ!!!
باز هم که این تویی!
در نهان ِ من بیدار...
_هنوز سرانگشتانم
تو را
از یاد نبرده اند؛انگار!🍒🌱
#افسانه_نجفی
۶.۹k
۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۳