دخترک کنجکاوانه به چال روی گونه اش در آینه نگاه میکرد و ب
دخترک کنجکاوانه به چال روی گونه اش در آینه نگاه میکرد و باذهنی سرشار از سوال نزد مادر رفت و پرسید:
راز این چال روی گونهام چیست
که با هرخنده روی صورتم نقش میگیرد؟!
مادر در آغوشش گرفت و بوسیده گفت:
این جای بوسه خداست...
لحظه ای که خدا تو را به قصد زمینی شدن به فرشته ها سپرده است، گونه ات را بوسیده
که هرزمان آن را دیدی به یادش آوری...
و سال ها دخترک با دیدن جای بوسه خدا،
معبودش را به یاد آورد و لبخندش را عمیق تر کرد
تا با دیدن هدیه پروردگارش باخود عهد کند
که این بوسه از سر عشق الهی را
با هیچ بوسه زمینی تعویض ننماید...
راز این چال روی گونهام چیست
که با هرخنده روی صورتم نقش میگیرد؟!
مادر در آغوشش گرفت و بوسیده گفت:
این جای بوسه خداست...
لحظه ای که خدا تو را به قصد زمینی شدن به فرشته ها سپرده است، گونه ات را بوسیده
که هرزمان آن را دیدی به یادش آوری...
و سال ها دخترک با دیدن جای بوسه خدا،
معبودش را به یاد آورد و لبخندش را عمیق تر کرد
تا با دیدن هدیه پروردگارش باخود عهد کند
که این بوسه از سر عشق الهی را
با هیچ بوسه زمینی تعویض ننماید...
۱.۹k
۰۵ تیر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.