بیرون شدهای از من این بود قرار ما

بیرون شده‌ای از من ، این بود قرار ما؟
چون روح، جدا از تن ، این بود قرار ما؟

تو نبض نفس بودی در سینه‌ی مجروحم
بی من نفسی خفتن! ، این بود قرار ما؟

با پرده‌دری‌هایت جان را به لب آوردی
از خشم ، برآشفتن ، این بود قرار ما؟

چون تیر رها گشتی در ذهن پرآشوبم
دل کندن و دل بستن ، این بود قرار ما؟

با سرزنش و طعنه ، می‌گویی و می‌کوبی!
هے کوفتن و گفتن، این بود قرار ما؟

آوار، چنان بهمن از کوہ یخت جاریست
سُرخوردن و سررفتن، این بود قرار ما؟
دیدگاه ها (۰)

➕مدارس عشایری که شادروان بهمن‌بیگی بنیان گذاشت، یکی از بزرگ‌...

✳️برای #آزادی_خرمشهر که سوم خرداد به آغوش وطن بازگشت...آنها ...

لطفا نگویید همسرم باید ذهن من را بخواند که چه چیزی دوست دارم...

🔸هر_دو_بدانیم 👈همان قدر که باید زن را فهمید...!!مرد را هم با...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط