بسم الله الرحمن الرحيم
بسم الله الرحمن الرحيم
قسمت دوم : انقلابی بودن تا کی؟
خدا در اینجا کمر انسان را شکسته است. آیا کسی میتواند حق جهاد خدا را به جا بیاورد؟
انقلابی بودن یعنی درماندن از انقلابی بودن. انقلابی بودن یعنی درنظر گرفتن آستانهای که از پیش معلوم است که نمی توانیم آنقدر خوب باشیم. این آیه حدّ انقلابی بودن را شایستگی خداوند متعال ذکر کرده. چه کسی میتواند به این حد برسد؟ خدا با این آیه، آتش مداومی از روحیی جهاد را در دل انسان میاندازد. آتشی که میتوان از آن به روحیه جهادی یا روحیه انقلابی تعبیر کرد.
-لذت انقلابی بودن :
خداوند در سراسر دین خودش لذتهایی قرار داده است، که اگر انسان خودش را از آن لذتهای پاک و اصیل و عمیق سیراب کند، دیگر دنبال لذتهای اندک و مبتذل نمیرود. یکی از این لذتها، عضو یک گروهی بودن است. بیایید عضو یک گروهی شویم. این خودش لذتی دارد. چه برسد به اینکه آن گروه، گروه ممتازی هم باشد.
گروه انقلابیون گروه خاصی نیست. باند خاصی هم ندارد. اتفاقاً انقلابی در هیچ باند و حزبی قرار نمی گیرد. انقلابی در هر حزبی هم قرار بگیرد همه می دانند که لزوما به حزب مقید نخواهد ماند، به مقیدات خودش مقید است و به آسانی میتواند فراتر از حزب عمل کند و پا بر روی باندبازیهایی که در هر جایی ممکن است به سهولت پدید بیاید، بگذارد. و به سهولت وفادار است به رفقای انقلابی خودش، در هر باند و هر گروه و هر صنفی باشند.
بیایید یک هویتی را، یک حیثیتی را به خودمان اضافه کنیم و آن را در خودمان بیابیم و بار بیاوریم. بیایید خودمان را به یک صفت متفاوتی متصف کنیم. بیایید متفاوت شویم. روز قیامت اگر گفتند انقلابیون بیایند این طرف بایستند ما هم جزو آنها برویم آن طرف. بیایید این حس را بگیریم.
از خودمان سؤال کنیم که ما بناست چگونه آدمی باشیم؟ مهمترین وصفی که هر کسی وقتی نام ما را به یاد میآورد، به سرعت به ذهنش میرسد چه وصفی باشد؟ او یک انسان انقلابی است. انقلابی ازدواج میکند، انقلابی خانه میخرد، انقلابی مستأجر میشود، انقلابی مستأجر میآورد، انقلابی درس میخواند، انقلابی شغل انتخاب میکند، انقلابی موضوع انتخاب میکند برای کار خودش. او یک آدم انقلابی است.
او انقلابی نماز میخواند، عافیت طلبانه نماز نمیخواند، مصلحتجویانه و عافیت طلبانه از حق سخن نمیگوید.(پایان)
قسمت دوم : انقلابی بودن تا کی؟
خدا در اینجا کمر انسان را شکسته است. آیا کسی میتواند حق جهاد خدا را به جا بیاورد؟
انقلابی بودن یعنی درماندن از انقلابی بودن. انقلابی بودن یعنی درنظر گرفتن آستانهای که از پیش معلوم است که نمی توانیم آنقدر خوب باشیم. این آیه حدّ انقلابی بودن را شایستگی خداوند متعال ذکر کرده. چه کسی میتواند به این حد برسد؟ خدا با این آیه، آتش مداومی از روحیی جهاد را در دل انسان میاندازد. آتشی که میتوان از آن به روحیه جهادی یا روحیه انقلابی تعبیر کرد.
-لذت انقلابی بودن :
خداوند در سراسر دین خودش لذتهایی قرار داده است، که اگر انسان خودش را از آن لذتهای پاک و اصیل و عمیق سیراب کند، دیگر دنبال لذتهای اندک و مبتذل نمیرود. یکی از این لذتها، عضو یک گروهی بودن است. بیایید عضو یک گروهی شویم. این خودش لذتی دارد. چه برسد به اینکه آن گروه، گروه ممتازی هم باشد.
گروه انقلابیون گروه خاصی نیست. باند خاصی هم ندارد. اتفاقاً انقلابی در هیچ باند و حزبی قرار نمی گیرد. انقلابی در هر حزبی هم قرار بگیرد همه می دانند که لزوما به حزب مقید نخواهد ماند، به مقیدات خودش مقید است و به آسانی میتواند فراتر از حزب عمل کند و پا بر روی باندبازیهایی که در هر جایی ممکن است به سهولت پدید بیاید، بگذارد. و به سهولت وفادار است به رفقای انقلابی خودش، در هر باند و هر گروه و هر صنفی باشند.
بیایید یک هویتی را، یک حیثیتی را به خودمان اضافه کنیم و آن را در خودمان بیابیم و بار بیاوریم. بیایید خودمان را به یک صفت متفاوتی متصف کنیم. بیایید متفاوت شویم. روز قیامت اگر گفتند انقلابیون بیایند این طرف بایستند ما هم جزو آنها برویم آن طرف. بیایید این حس را بگیریم.
از خودمان سؤال کنیم که ما بناست چگونه آدمی باشیم؟ مهمترین وصفی که هر کسی وقتی نام ما را به یاد میآورد، به سرعت به ذهنش میرسد چه وصفی باشد؟ او یک انسان انقلابی است. انقلابی ازدواج میکند، انقلابی خانه میخرد، انقلابی مستأجر میشود، انقلابی مستأجر میآورد، انقلابی درس میخواند، انقلابی شغل انتخاب میکند، انقلابی موضوع انتخاب میکند برای کار خودش. او یک آدم انقلابی است.
او انقلابی نماز میخواند، عافیت طلبانه نماز نمیخواند، مصلحتجویانه و عافیت طلبانه از حق سخن نمیگوید.(پایان)
۷۴۶
۰۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.