گربه کوچولو
گربه کوچولو
(The second season; part 4)
ویو کوک:
دلم براش یه ذره شده بود
به صورتش نگاه کردم
یعنی انقدر دلتنگه
ببخشید گربه کوچولوم
دیگه درکت نمیکنم...بسه دیگه
رفتم بیرون از اتاق
به دستیارم زنگ زدم(انقد که دیر گذاشتم اسم دستیارشو یادم نمیاد،ولی فک کنم جیهون بود)
_جیهون
&بله قربان
یه عمارت که قبلا خریدم رو بده تمیز کنن
یه خاک هم نداشته باشه
فردا با لینا میام اونجا
&چشم قربان
(کوک قطع کرد)
ویو لینا:
وقتی بیدار شدم روی تخت بودم
وقتی از تخت بلند شدم،به محض اینکه پام به زمین برخورد کرد احساس سوزش و استخون درد کردم(خیلی بده)
ایییی..ایی..ی
کوک:
تو آشپزخونه بودم که صدای جیغ لینا اومد
سریع رفتم سمت اتاقش
ایی.. حتما توهم زدم
کوک مردههه..هق
که در باز شد
_من هنوز زندم بیب
حالت خوبه
ببینم چیشدی؟!
ای..ن..امکان....نداره(شک)
_دیدم داره مثل ابر بهار گریه میکنه
بغلش کردم و گذاشتمش رو تخت
پاشو پانسمان کردم
_لینا
ب..له
_اون لباسا چی بود توی برنامه تنت بود؟!(جدی و عصبی)
خب من...مدلم
تو کل برنامه هام رو میبینی؟
_ربطی نداره(خیلی عصبی)
اره همه رو دیدم
و همه جا زیر نظرم بودی
(بغض سگی)
جونگ کوکااااا...هق...دلم...برات..تنگ شده...هقق...بوددد(گریه شدید)
_گربه ی من(بغلش کرد)
_عاشقتم
منمممم
راوی:
یه دفعه...
پوزش
خیلیا درخواست دادن که جاهای حساس تموم نکنم
و منم گفتم:باشه قول میدم
دیدین چقدر عمل کردم؟
شرطا:
۱۶ لایکک
۲۰ کامنت
(The second season; part 4)
ویو کوک:
دلم براش یه ذره شده بود
به صورتش نگاه کردم
یعنی انقدر دلتنگه
ببخشید گربه کوچولوم
دیگه درکت نمیکنم...بسه دیگه
رفتم بیرون از اتاق
به دستیارم زنگ زدم(انقد که دیر گذاشتم اسم دستیارشو یادم نمیاد،ولی فک کنم جیهون بود)
_جیهون
&بله قربان
یه عمارت که قبلا خریدم رو بده تمیز کنن
یه خاک هم نداشته باشه
فردا با لینا میام اونجا
&چشم قربان
(کوک قطع کرد)
ویو لینا:
وقتی بیدار شدم روی تخت بودم
وقتی از تخت بلند شدم،به محض اینکه پام به زمین برخورد کرد احساس سوزش و استخون درد کردم(خیلی بده)
ایییی..ایی..ی
کوک:
تو آشپزخونه بودم که صدای جیغ لینا اومد
سریع رفتم سمت اتاقش
ایی.. حتما توهم زدم
کوک مردههه..هق
که در باز شد
_من هنوز زندم بیب
حالت خوبه
ببینم چیشدی؟!
ای..ن..امکان....نداره(شک)
_دیدم داره مثل ابر بهار گریه میکنه
بغلش کردم و گذاشتمش رو تخت
پاشو پانسمان کردم
_لینا
ب..له
_اون لباسا چی بود توی برنامه تنت بود؟!(جدی و عصبی)
خب من...مدلم
تو کل برنامه هام رو میبینی؟
_ربطی نداره(خیلی عصبی)
اره همه رو دیدم
و همه جا زیر نظرم بودی
(بغض سگی)
جونگ کوکااااا...هق...دلم...برات..تنگ شده...هقق...بوددد(گریه شدید)
_گربه ی من(بغلش کرد)
_عاشقتم
منمممم
راوی:
یه دفعه...
پوزش
خیلیا درخواست دادن که جاهای حساس تموم نکنم
و منم گفتم:باشه قول میدم
دیدین چقدر عمل کردم؟
شرطا:
۱۶ لایکک
۲۰ کامنت
۱۷.۴k
۰۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.