قصه ام با تو همین است ز خود بی خبرم

قصه ام با تو همین است ز خود بی خبرم
نه شبم هست و نه روز و نه قرار دگرم

رفتی و فاصله ها با من حیران گفتند
قصه ای را که ندانستم و آمد به سرم

مثل یک تکۀ سرگشتۀ افتاده به موج
من در اندیشۀ بی ساحل تو غوطه ورم

رسم این است که من ناز کنم تا تو نیاز
من ِ لیلا ز تو مجنون تر و دیوانه ترم

اندکی گفتم و این قصه دراز است هنوز
که شب عشق تو را نیست هوای سَحَرم
؟؟
دیدگاه ها (۱)

اسب دل را من به عشق دیدنت زین می کنمکوچه را با ریسه های یاس ...

🌹 من پر از وسوسه ی چشم تو هستم!🌸 تو چطور؟🌹 من از احساس غزلخی...

خاص ترین مخاطب ِقلبم💕 💕 به قدرنفسهای عاشقانه امدوستت دارمبها...

.

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط