کلبه ای میسازم

کلبه ای میسازم
پشت تنهایی شب
زیر این سقف سیاه
که به زیبایی تنهایی تو باشد و بس...
پنجره هایش از عشق
سقف اش از عطر بهار
رنگ دیوار اتاقش گل یاس...
عکس لبخند تورا می کوبم روی ایوان حیاط
تا که هر صبح اقاقی ها را
از تو سرشار کنم...
همه ی دلخوشی ام بودن توست
و چراغ شب تنهایی من
نور چشمان تو است...
کاشکی در سبد احساسم
شاخه ای مریم بود...
عطر آن را با عشق
توشه ی راه گل قاصدکی می کردم
که به تنهایی تو سر بزند...
تو به من نزدیکی و خودت می دانی
شبنم یخ زده ی چشمانم
در زمستان سکوت ، گرمی دست تو را می طلبد...✋
دیدگاه ها (۳)

‌ نوشتم بی" تـو" غمگینم ،........ نوشتم بی" تـو" افسرده ،مرا...

.

.

مردی در جزیره ای افتاد که همه ساکنینش زن بودند... زنها تصمیم...

سلام زهرایی ترین گل نرگس،  مهدی جان یکی از همین روزهای سرد د...

‏‍خسته جانی هستمکه تنم رنجور ناملایمات زندگی ستاز روزهای سخت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط