این دفتر دیگر دارد بسته میشود

این دفتر دیگر دارد بسته میشود....
صدای پایِ بهار را از دوردست ها میشنوم....
خدایم بدرقه اش میکند....
بهارم بیا و رنگ زرین دیگری به این زندگی ببخش....
رنگی پر از تازگی و بندگی....
بهارم بیا و دلم را آکنده تر کن از عشق صاحبه این همه مهربانی....
زمستان و پاییزه خانه همسایه، زیبایی های بزرگی برایم تدارک دیده بودند.....
آنها را چه خوب و چه بد گذراندم و نهایت تلاشم را به کار بردم برای عبور خوبشان....
این روزها زمستان حرف آخرش را میزند.....
و من قدم میگذارم به خانه ی بعدی و بهار به استقبالم می آید.....
به خالقش میگویم:

دور کن هر آنچه بدیست را از دلهایِ منو دوستانم...
حفظ کن قلبمان را از شمشیر های زیبا و برنده، گرگ صفتان......
به قلبم آرامش و عشقت را هدیه کن.....
آسمان سقفه بالای سر و زمین فرش زیر پایمان و سهم قلبهایمان حاجت روایی و سهم چشمهایمان دیدن زیبایی های این زندگی باشد.....


ً.......دلــــــنوشتـــــــهـ مـــــــــن.......

____.~.text nab.~.____
https://telegram.me/delam_taghat_nadareh
دیدگاه ها (۱)

در امنیت بودن ما ، هزینه اش این دل تنگی توست...دخترک زیبا ، ...

﷽بسم الرب الشهداءدعا کردن همگاهی جرئت میخواهدخدایاببخش گستاخ...

تویک فرشته ایدرروزگاری که زن را به"تن"میشناسندغیرت را"بد دلی...

دختر جان سایز حَیٰایَت چند ؟ خطاب به اونایی که غیرت حراج کرد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط