داشت خاطره تعریف میکرد

داشت خاطره تعریف میکرد
اون شب بارون میومد
به ما میگفت الان ک رو خاک شلمچه نشستین
استخونای شهدارو بچهای تفحض پیدا کردن
اما گوشتشون هنوز بین این خاک هاس بااین بارون و گلی ک درسته شده چسبیده به چادراتون
پس خوب حواستون به چادراتون باشه
حواستونو جمع کنید

حاج حسین یکتا(راوی)
خاطراتش تو غروبای شلمچه بهت حال میدهو همچین حال و هواتوشهدایی میکنه

خیلی بهشون اردات دارم
ان شاءالله همیشه زنده باشنو سایشون بالا سره ما بچه انقلابیا
برای سلامتیشون و عاقبت بخیریشون صلوات بفرستین
دیدگاه ها (۱۲)

به جز عطر گلاب و بوی اسپندتو بویی از تن باروت داریعجب محبوب ...

اللهم عجل لولیک الفرج

اگر از آمریکا بگذریماز ال سعود نخواهیم گذشت

جهاد در حال شستن ظرفهه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط