گروسعبدالمالکیان

📜
#گروس_عبدالمالکیان



و امروز آنقدر شفافیم
که قاتلان درونمان پیدات
و دریای شهرمان چنان خسته است
که عنکبوت
بر موج هایش تار می بندد

کاش کسی این مارها را عصا کند
و کاش آنکه استخوان هایم را می جوید
شعرهایم را از بر نبود

زنبورها را مجبور کرده ایم
از گل های سمّی عسل بیاورند
و گنجشکی که سال ها بر سیم برق نشسته
از شاخه درخت می ترسد

با من بگو چگونه بخندم
وقتی که دور لب هایم را مین گذاری کرده اند؟

ما
کاشفان کوچه های بن بستیم
حرف های خسته ای داریم

این بار پیامبری بفرست
که تنها گوش کند..
دیدگاه ها (۸)

#کارول_آن_دافیمن کسی نیستم تو که هستی؟تو هم کسی نیستی؟پس ما ...

ان دورها چه چیز دارد که هرگاه دلتنگ میشویم دوست داریم نگاهش ...

برای موفقیت در سیاست،باید سه زیپ رو بست!زیپ دهن،زیپ جیبو زیپ...

‍ #عباس_معروفی از خواب خسته ام .به چیزی بیشتر از خواب نیاز ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط