مثلِ یک واژه یِ بی چون و چِرا افتادم
مثلِ یک واژه یِ بی چون و چِرا افتادم
بینِ کندویِ غزل، در وسطِ زلفت... عشق
هی تِکانش نده سر را که فرورفته به گل
پایِ دل، بینِ عسل، در وسطِ زلفت... عشق!
#محمد_مهدی_فکریان
بینِ کندویِ غزل، در وسطِ زلفت... عشق
هی تِکانش نده سر را که فرورفته به گل
پایِ دل، بینِ عسل، در وسطِ زلفت... عشق!
#محمد_مهدی_فکریان
۴۶۴
۲۹ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.