روزهای رفته ی سال را ورق میزنم .......
روزهای رفته ی سال را ورق میزنم .......
چه خاطراتی که زنده نمیشوند.......
چه روزهاکه دلم میخواست تا ابد تمام نشوند
وچه روزهاکه هر ثانیه اش یک سال زمان میبرد.......
چه فکرها که آرامم کرد و چه فکرها که روحم را ذره ذره فرسود.......
چه لبخندهاکه بی اختیار برلبانم نقش بست و چه اشک هاکه بی اراده از چشمانم سرازیر شد......
چه آدم هاکه دلم راگرم کردند چه آدم ها که دلم را شکستند......
چه چیزهاکه فکرش را هم نمیکردم وشد و چه چیزهاکه فکرم را پرکردو نشد.......
چه آدم هاکه شناختم و چه آدم هاکه فهمیدم هیچگاه نمیشناختمشان.......
وچه.......
و سهم یک سال دیگر هم یادش بخیر میشود.......
کاش ارمغان روزهایی که گذشت آرامشی باشد از جنس خدا......
آرامشی که هیچگاه تمام نشود......
به قول خسرو شکیبایی:
عید واقعی از آن
کسی است که پایان سالش را جشن بگیرد، نه آغاز سالی که از آن بی خبر است.
"آخر سال تون قشنگ"
چه خاطراتی که زنده نمیشوند.......
چه روزهاکه دلم میخواست تا ابد تمام نشوند
وچه روزهاکه هر ثانیه اش یک سال زمان میبرد.......
چه فکرها که آرامم کرد و چه فکرها که روحم را ذره ذره فرسود.......
چه لبخندهاکه بی اختیار برلبانم نقش بست و چه اشک هاکه بی اراده از چشمانم سرازیر شد......
چه آدم هاکه دلم راگرم کردند چه آدم ها که دلم را شکستند......
چه چیزهاکه فکرش را هم نمیکردم وشد و چه چیزهاکه فکرم را پرکردو نشد.......
چه آدم هاکه شناختم و چه آدم هاکه فهمیدم هیچگاه نمیشناختمشان.......
وچه.......
و سهم یک سال دیگر هم یادش بخیر میشود.......
کاش ارمغان روزهایی که گذشت آرامشی باشد از جنس خدا......
آرامشی که هیچگاه تمام نشود......
به قول خسرو شکیبایی:
عید واقعی از آن
کسی است که پایان سالش را جشن بگیرد، نه آغاز سالی که از آن بی خبر است.
"آخر سال تون قشنگ"
۵۱۵
۲۶ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.