ای چشم خمارین تو و افسانه نازت

ای چشم خمارین تو و افسانه نازت
وی زلف کمندین من و شبهای درازت

شبها منم و چشمک محزون ثریا
با اشک غم و زمزمه راز و نیازت

بازآمدی ای شمع که با جمع نسازی
بنشین و به پروانه بده سوز و گدازت

گنجینه رازی است به هر مویت و زان موی
هر چنبره ماری است به گنجینه رازت

در خویش زنیم آتش و خلقی به سرآریم
باشد که ببینیم بدین شعبده بازت

صد دشت و دمن صاف و تراز آمد و یک بار
ای جاده انصاف ندیدیم ترازت

شهری به تو یار است و غریب این همه محروم
ای شاه به نازم دل درویش نوازت

#شهریار 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃
دیدگاه ها (۲)

❥❥❥●●••٠٠خدا پشت و پناهت، زود برگرد فدای شکل ماهت زود برگردب...

🌹 🌹 🌹 🌹 زندگی یک آرزوی دور نیستزندگی یک جست و جوی کور نیست....

قسم به پرستو ان گاه که جفتش میمیردو تنها با آشیانه باز میگرد...

در نگاهتهمه‌ی مهربانی‌هاستقاصدی که زندگی را خبر می‌دهدو در س...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط