آبراگلنکنیم

#آب_راگل_نکنیم ؛
پدرم در خاک است …
وقتی دیروز باران بارید
“آن مرد در باران آمد” را به یاد آوردم
“آن مرد با نان آمد”
یادم آمد که دیگر پدرم در باران
با نانی در دست
و لبخند بر لب
نخواهد آمد
دیروز دلم تنگ شد و با آسمان و دلتنگی‌اش
با زمین و تنهائیش
با خورشید و نبودنش
به یاد پدر سخت گریستم
پدرم وقتی رفت سقف این خانه ترک بر میداشت
پدرم وقتی رفت دل من سخت شکست
خاطر خاطره ها رخ بنمود
زندگی چرخش یک خاطره است
خاطر خاطره ها را نبریدش از یاد
پدرم وقتی رفت آسمان غمزده بود
و زمین منتظر …..
زندگی چرخش ایام و گذار من و توست
و کسی گفت به من:
آب را گل نکنید
پدرم در خاک است
زندگی می‌گذرد
کاش یک فاتحه مهمان شقایق باشیم
و زمین کوچک نیست
دل ما تنگ و نفس سنگین است
کاش میشد آموخت که سفر نزدیک است
خاطر خاطره‌ها را نبریدش از یاد
زندگی می‌گذرد
کاش یک فاتحه مهمان شقایق باشیم

بیاد.همه‌ی.پدرای.آسمانی.دنیا
#ـــــــــــــفؤادــــــــــــــــ💔
لینک جدید کانال من در تلگرام*
https://t.me/joinchat/AAAAAEUuSeCdhQ_sJTR6_A
دیدگاه ها (۵)

وقتی می گویم دیگربه سراغم نیافکرنکن که فراموشت کرده ام یادیگ...

شمع می سوزد که روشن گردد از  او خانه‌ایماه می تابد به شب روش...

مدتهاست کافه را فراموش کرده امقهوه را ترک کرده امدیگر دلچسب ...

#مااااه_پیشونی تو چه خانومی       نم بارونی      تو مقدسی تو...

عشق آمد و زبان دلم ، آه و ناله شدبا چشمهای مِی زده ات هم پیا...

{ رمان جیمین }

بسم الله الرحمن الرحیمپاسخ قسمت دوم :وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط