نه مرگ آنقدر ترسناک است و نه زندگی آنقدر شیرین که آدمی

نه مرگ آنقدر ترسناک است و نه زندگی آنقدر شیرین که آدمی ، پای بر شرافت خود بگذارد

********************

ذات خویش را می جویم و نمی یابم، من سایه ی اویم، او کجاست؟


********************

مهربانی جاده ای ست که هر چه پیشتر بری, خطرناک تر می شه . نمی تونی برگردی , اما لحظه ای باید درنگ کرد و شاید چند گامی به بیراهه رفت


********************

این نداشتن هاست که به آدمی هدف می دهد
هر کس آن چنان می میرد که زندگی می کند و هر کس آن چنان که در بیداریست، خواب می بیند !
دیدگاه ها (۱)

ﺑﺎ ﯾﮏ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ ﻣﯿﺸود ﺁﻫﻨﮓ ﮔﻮﺵ ﮐﺮﺩﺑﺎ ﯾﮏ ﮐﺮ ﻭ ﻻﻝ ﻣﯿﺸود ﺷﻄﺮﻧﺞ ﺑﺎﺯ...

شــــــب چــه حـکــــــــــایــــــت قــشـنـگـیـســت...آدم ر...

هیچ وقت اسفند را دوست نداشتم..نه حال و هوای خرید کردنش را دو...

کـــــــــــاشــــــــــــــــــــکی

تاوان خوشبختی اینده ات را اکنون پس بده

چپتر ۹ _ آرکانیوم و جنونماه ها گذشت...و سکوت خانه کوچک لیندا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط