مثل موریانه ها

مثل موریانه ها
لانه کرده ام میان هر چه غم است
و من
در انتخاب عشق؛ غلط کردم!
خوابم،
بیدارم
و یا شاید در حجمی از فکر و خیال
دارم دست و پا میزنم
ماجرا را
چشم های تو آغاز کرد
دل من ادامه داد
و در انتها
دستان تو تمام کرد.
باران،
دارد میشوید تمام
این الفبای بی رمق را
آهسته قدم بردار
مبادا
خیس شود پژواکِ
حنجره‌ی چکاوکِ در قفس
که
دارد دعای علاقه می خواند


#علیرضا_محمدزاده
@dastkhatcafe
دیدگاه ها (۱)

عبور باید کرد!و هم نوردِ افق های دور باید شد.و گاه در رگِ یک...

حال خوب می خواهی؟!یاد بگیر روی پای خودت بایستی،به خودت تکیه ...

یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبودتوی این شهرقشنگ یه روزی هیچی ن...

بعضی آدم‌ها عین یک گل نایاب هستند !دیگران به جلوه‌شان حسد می...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط