تو همانی که به قصر دل من سلطانی

تو همانی که به قصرِ دل ِمن سلطانی
تا ابد حک شده بر لوحِ دلم میمانی


شاعرم حرف دلم را تو بدانی بد نیست
درد این فاصله من دانم و تو میدانی


عاشق چشم تو من تا به ابد می مانم
خون شدی در رگ من همیشه در جریانی


من همانم که به غیر از توبه کس دل ندهم
آسمانی و زلال و قطره ی بارانی


عاجزم تا به چه تشبیه کنم روی تو را
تو که از خوبترین ، خوبترینی ، آنی


کاش یکبار بگویی و همینم کافیست
مو به مو از ته دل شعر مرا میخوانی


از تو و عشق تو گفته است اگرسنگ صبور
خاطرت خواهم و بر روح و تن ِمن جانی
دیدگاه ها (۱۰)

پشت ایـن دیــوارها ، باید دری پیدا کنیبعد از این بن بست ، را...

از کنار من افسرده تنها تو مرو دیگران گر همه رفتند خدا را تو ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط