فش ود را درا برد ود رو ساحل نوشت درا دزد آ

كفش كودكي را دريا برد. كودك روي ساحل نوشت: درياي دزد... آن طرف تر مردي كه صيد خوبي داشت روي ماسه ها نوشت: درياي سخاوتمند... جواني غرق شد، مادرش نوشت: درياي قاتل... پيرمردي مرواريدي صيد كرد، نوشت: درياي بخشنده. موجي نوشته ها را شست. دريا آرام گفت: به قضاوت ديگران اعتنا نكن اگر ميخواهي دريا باشي!
دیدگاه ها (۳)

شما چه حرفی رو برای من انتخاب میکنید؟؟؟جون مادرو پدرت جواب ب...

به بعضیام باس گفت:تو حرف نزنی نمیگن لالیا

ﻣﻬﺮ + ﻓﺮﻭﺭﺩﯾﻦ = ﺯﻧﺪﮔﯽ ﭘﺮ ﺗﻨﺎﻗﺾﻣﻬﺮ +ﺍﺭﺩﯾﺒﻬﺸﺖ = ﺟﺴﻤﺎﻧﯽ ﻭ ﺷﻬﻮﺍﻧ...

ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﺭﻓﺘﯽ ﺣﻤﻮﻡ...ﺣﻮﻟﺖ ﯾﺎﺩﺕ ﺭﻓﺘﻪ!...ﺩﺍﺩ ﻣﯽ ﺯﻧﯽ : ﯾﮑﯽ ﺣ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط