دوباره برمیگردم/پارت11
رینا:در حال رفتن به سمت اتاقش*
باجی:هوی...میای پیانگ درس کنیم؟
رینا:اوهوم یه چن دیقه دیگع میام(با لحن ناراحت)
باجی:بغل کردن رینا*منو نگا کن...گریه نکن باشه؟تو که قرار نیس تنها بمونی...منم بلخره میام پیشت
رینا:یچی بگم؟من اونی نیستم که بتونم تحمل کنم باشه؟(آروم اشک ریختن)نمیشه جفتمون بریم؟
باجی:مگه ندیدی اوکا چان چی گف؟پس نه نمیشه
رینا:محکم بغل کردن باجی*بلند گریه کردن*
باجی:ناز کردن سر رینا*هی هی...آروم باش ببین... یه هفته وقت داریم خب؟
(جهت دانلود باجی عدد 1 را ارسال نمایید)
رینا:خیلی...هق هق...کم...هق...ــه اونم هق...در مق...هق...ـــابل 14 س...سال😭
باجی:هیششش...آروم باش آروم*پاک کردن اشکای رینا*هیچی نمیشه فوقش سه ساله...شایدم تو این سه سال بازم اومدم🙂
(من باجی میخواااام)
رینا:و...ولی من باید تنها بمونم
باجی:منو نگا...بهم قول بده تا من برگردم مراقب خودت هستی خب؟
رینا:هیق...هیق باشه
((و دوباره پارازیت...خواهشاااا همه دیالوگای باجیو با صدای خودش یا یه صدای نسبت ژاذاب تصور کنین...اگه اونجوری نباشه دیالوگ به شخصیتش نمیخوره😂))
باجی:دیگه عم گریه نکن خب؟من حتی وقتی برمم پیشتم
رینا:پس توعم قول بده برگردی...
باجی:قول میدم باشه قول میدم...خب حالا پیانگ درس کنیم؟
رینا:اوهومممممممممممم من دانگوعم میخوااااامممم
باجی:باشه بابا قاتل دانگو
رینا:پاک کردن چشاش با آستینش*اومممم دانگووو
((((((((پرش به یه شب قبل رفتن باجی))))))))
☆☆رینا دوباره تو اتاقش نشسته بود و داش گریه میکرد...البته مراقب بود باجی نفهمه...و البته که به هیچکس نگفته بودن که باجی قراره بره☆☆
باجی:هوشتتت رینا؟خر بابا کوشی؟
رینا:سریع پاک کردن اشکاش*هوشهههه گاو اینجام
باجی:عه خرم خب ببین اینو ببرم یا این؟
رینا:ببین...از اونجایی که گاوی سفید و سیاهه
باجی:با تشکر کرم میبرم
رینا:گاو زاده*خندیدن*
باجی:مرغک*خندیدن*
رینا:عهیییی دیگه داداشیم نیس که باهاش اینجوری بخندم🥲
باجی:شرو نکن دیگع خب...؟بازم برمیگردم.قول دادم دیگع...دوباره برمیگردم
ــــــــــــــــــــــــــــــ فلش بک به دو روز قبل ــــــــــــــــــــــــــــــ
میتسویا:باجی،چیکارم داشتی؟
باجی:خب چیزه...من قراره از اینجا برم
میتسویا:اوهوم...وایسااااا چییییییی چی داری میگی؟
باجی:خب مامانمون...
میتسویا: قضیه اونو میدونم ولی...
باجی:اگه من نرم رینا میره...براش خطرناکه...و ازت میخوام مراقبش باشی...هیچکس مث تو نمیتونه مراقبش باشه و کاریش نداشته باشه(خودتون بفهمین منظورم از کاااارررر چیه😂)
میتسویا:با...باشه باشه حواسم هس
باجی:بیا اینم کلید خونس
ـــــــــــــــــــــــــــــ پایان فلش بک ـــــــــــــــــــــــــــــ
((((((((داخل فرودگاه))))))))
باجی:پس مراقب خودت باشیااا
رینا:او...اوهوم(سعی در گریه نکردن)
باجی:بغل کردن رینا*پس...جانه ʕ´•ᴥ•`ʔ
رینا:محکم بغل کردن باجی*جانه (ಡωಡ)
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.