سیره عملی سردار شهید محمود کاوه

سیره عملی سردار شهید ((محمود کاوه))
مچ بادگیرم کش داشت . کش را که با دست باز کردم ، خون ریخت بیرون ؛ محمود گفت گلوله خوردی؟ گفتم آره انگار! برم گرداندند عقب . توی بیمارستان بودم که گفتند : یکی از فرماندهان رده بالا آمده عیادتت . تا رسید پرسید : چی شد؟ تعریف کردم براش که تیر اندازی کردند سمتمان و من زخمی شدم . عصبانی شد ؛ گفت : ( مگر من هزار بار نگفتم نگذارید محمود جایی بره که درگیری باشه ، چرا رفتید یه همچی چایی ؟ ) گفتم : شما یه چیزی میگید ، مگه میشه جلوش را گرفت ، شما خودتون یه بار بیاید ببینید میتونید جلوش رو بگیرید

#شهدا
#شهید_محمود_کاوه
دیدگاه ها (۸)

خاطره حلقه ازدواجحلقه ازدواج من هزارتومان قیمتش بود.ابراهیم ...

شهید حمید باکری: «یقین بدانید تنها اعمال شما که مورد رضایت خ...

ﻣﯽ ﺩﻭﻧﯿﺪ ﺗﻮ ﺟﺒﻬﻪ، ﺗﻌﺎﻭﻥ ﮐﺠﺎ ﺑﻮﺩ .. ؟ﻣﺤﻠﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺳﺎﮎ ﺷ...

بهترین کتابهایی که تو عمرم پیدا کردمکلی دنبال اون کتاب مستر ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط