تو شلوغی اربعین دیدم زنی با عبای عربی روبروی حرم سیدا

🌹 تو شلوغیِ اربعین دیدم زنی با عبای عربی روبروی حرم سیدالشهدا با لهجه و کلام عربی با ارباب سخن میگوید.

عربی را می‌فهمیدم؛
زنِ عرب می‌گفت:
آبرویم را نبر،
به سختی اذن زیارت از شوهرم گرفته ام...
بچه هایم را گم کرده‌ام ...
اگر با بچه ها به خانه برنگردم شوهرم مرا میکشد...

گریه می کرد و با سوزِ نجوایش اطرافیان هم گریه می‌کردند.


کم کم لحن صحبتش تند شد:

توخودت دختر داشتی...
جان سه ساله ات کاری بکن...
چند ساعت است گم کرده‌ام بچه‌هایم را.

🌹 کمی به من برخورد که چرا این‌طور دارد با امام حسین(ع) حرف می‌زند.

ناگهان دو کودک از پشت سر عبایش را گرفتند...
یُمّا یُمّا می‌کردند...
زن متعجب شد...

🌹 با خود گفتم لابد باید الان از ارباب تشکر کند..!

بچه هایش را به او دادند، اما بی خیالِ از بچه های تازه پیداشده دوباره روبرویِ حرم ایستاد..

🌹 شدت گریه اش بیشتر شد!!
همه تعجب کرده بودیم!

رفتم جلو
.. : خانم چرا هنوز گریه میکنی؟
خدا را شاکر باش!

🌹 زن با گریه ی عجیبی گفت:
من از صاحب این حرم بچه هایِ لالم را که لال مادرزاد بودند خواسته ام، اما نه تنها بچه هایم را دادند، بلکه شفای بچه هایم را هم امضا کردند😔

.به احترام ارباب بی کفن آقا اباعبدالله الحسین(ع) ببینم هر چی ارادت دارید به اشتراک بگذارید.
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹

😔 🌹 اللهم الرزقنا زیارت الحسین ع😔 🌹
دیدگاه ها (۱)

ایت الله بهجت: اگرنمازتان را محافظت نکنید هزاران اشک بر سیدا...

❌ آهاـــے..✓دُختـَرے↯ کِه نَــذر کَردے این یِه ماهو واسه #ام...

▫ ️چادرم ▪ ️سیاهے ات را علم ڪن▪ ️بوے محرم مے آیدو صداے دلتنگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط