ماجرای یک شهی

💠 ماجـــــــــــــرای یک شهیــــــــــــــــــــــــــــد

نترس ! درد نداره ... عزیز من !

خودش می گفت :
دو شب هست که خواب میبینم تکفیری ها روی سینه ام نشستند تا سرم رو جدا کنند...
منم فریاد می زدم ، امام حسین (علیه السلام) آمدند و گفتند :
"نترس ! درد نداره ... عزیز من !
سرت رو جدا می کنند اما دردی حس نخواهی کرد چون فرشتگان از هر طرف تو را در بر خواهند گرفت ...

چند روز بعد توی عملیات زخمی شد و داعشی ها اسیرش کردند .
همانطور که توی خواب دیده بود سر از تنش جدا کردند .

"عز الدین بی سر فقط هفده ساله اش بود "

مــــــــــــــــــــــــــــدافع
حــــــــــــــــــــــــــــریم
بانـــــــــــــــــــــــــــــوی
دمشــــــــــــــــــــــــــــق
شهیــــــــــــــــــــــــــــد
🌹 ذوالفـــــــــقارحســــــن عــــــــزالدیـــــــن
دیدگاه ها (۱)

🔸 اقای مهدوی کیا گفتند بجای جنگ تو سوریه به فکر فقر باشید🔸 م...

🔸 اقای مهدوی کیا گفتند بجای جنگ تو سوریه به فکر فقر باشید🔸 م...

در 12 مرداد 96 :سربریدن 200 نفر در میرزا اولنگ افغانستان جنا...

حسین جان ...من شنیدم سر عشاق به زانوی شماستو از آن روز سرم م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط