نمی دانم اگر موسیقی و چای و قهوه را
نمیدانم اگر موسیقی و چای و قهوه را
نداشتم، اگر با نور و با گیاه و با کتاب،
حالم خوب نمیشد،
اگر پاییز و بهار و باران و برف را دوست نداشتم؛
برای دلخوشی،
در خالیترین حالات ممکن جهانم،
به کدامین اتفاق چنگ میزدم؟
و کدامین طعم و تصویر را بهانه میکردم
و کدامین دلخوشــیِ کوچک را در آغوش میکشــیدم، تا به خودم بقبولانم
زندگی هنوز هم زیباست
نداشتم، اگر با نور و با گیاه و با کتاب،
حالم خوب نمیشد،
اگر پاییز و بهار و باران و برف را دوست نداشتم؛
برای دلخوشی،
در خالیترین حالات ممکن جهانم،
به کدامین اتفاق چنگ میزدم؟
و کدامین طعم و تصویر را بهانه میکردم
و کدامین دلخوشــیِ کوچک را در آغوش میکشــیدم، تا به خودم بقبولانم
زندگی هنوز هم زیباست
۳.۴k
۰۹ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.