بسم رب الشهداء

بسم رب الشهداء...



صعود به دماوند و نماز شب...

یادش بخیر اردوی صعود به دماوند؛
هیچ وقت فراموش نمی کنم.
بعد از چند ساعت کوله کِشی رسیده بودیم پناهگاه.
فشارِ کم هوا موجب سر درد و حالت تهوع در اعضای گروه شده بود.
قرار بود قبل از اذان صبح به سمت قله حرکت کنیم.
شرایط جسمی مان هم اصلا مساعد نبود و همه در این فکر بودند که شب خوب استراحت کنند تا انرژی‌شان بازیابی شود.

ولی وقتی در نیمه های شب از خواب بیدار شدم دیدم عبدالرضا گوشه ای از پناهگاه نشسته و دارد نماز می خواند...

حقا که شهادت زیبنده‌ی او بود...



شهادت جامونده هاصلوات...
دیدگاه ها (۹)

بسم رب الشهداء...دلنوشته همسر شهید قربانی به مناسبت شهادت سر...

بسم رب الشهداء...دعا کنید شهید بشومزمانی که شهید'عبدالرضا مج...

بسم رب الشهداء...سجاد حدود یک ماه قبل از رفتن به سوریه به من...

بسم رب الشهداء...فراز هایی از وصیت نامه ی شهیدمدافع حرم آقام...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط