دریای شور انگیز چشمانت چه زیباست


دریای شور انگیز چشمانت چه زیباست
آن جا كه باید دل به دریا زد همین جاست

در من طلوع آبی آن چشم روشن
یاد آور صبح خیال انگیز دریاست

گل كرده باغی از ستاره در نگاهت
آنك چراغانی كه در چشم تو برپاست

بیهوده می كوشی كه راز عاشقی را
از من بپوشانی كه در چشم تو پیداست

ما هر دُوان  خاموش خاموشیم ،‌ اما
چشمان ما را در خموشی گفت و گوهاست

دیروزمان را با غروری پوچ كشتیم
امروز هم زان سان ، ولی آینده ما راست

دور از نوازش های دست مهربانت
دستان من در انزوای خویش تنهاست

بگذار دستت راز دستم را بداند
بی هیچ پروایی كه دست عشق با ماست

• حسین منزوی 🍂

دیدگاه ها (۷)

یلداآخرین دلبریِ پائیز استمانند زنی که درست لحظهٔ رفتن،گیسوا...

يلدا بلنداى موهاى دلبريستكه در آغوشتنوازش كند با سرخى لبانشع...

هر کسی را سَرِ چیزی وتمنای کَسیستما به غیر از تو نداریم تَ...

در میان اشک‌ها پرسیدمشخوش‌ترین لبخند چیست؟شعله‌ای در چشم تار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط