او میررود دامن کشان

او میررود دامن کشان
من زهر تنهایی چشان

دیگر مپرس از من نشان
کز دل نشانم می رود

در رفتن جان از بدن
گویند هر نوعی سخن

من خود به چشم خویشتن
دیدم که جانم می رود





سعدی📃 📝
دیدگاه ها (۲)

👎 👎 تُ دقیقا مثل اون طرف بالشتمی..!          ~°`•۰سردی ولی ع...

دلتنگت که می‌شومبه سراغ شعر می‌روم تنها جایی که بی‌دغدغه می‌...

زیاد سخت گرفته ایم !زندگی چیزی به جز گرفتنِ یک استکان چای لب...

دستم را داغ می‌گذارمکه نبینمت دیگر ،تو اما هر شبداغم را تازه...

ای ساربان! آهسته رو کآرام جانم می‌رودوآن دل که با خود داشتم،...

https://wisgoon.com/p/VXDG551A2Lحمله ایسکمی گذرا، برخلاف سکت...

راستی دیشب دوباره مست و تنها بی قرارسر درآوردم از آن کوچه از...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط